English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
location vector بردار مکان [ریاضی]
Other Matches
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
location موقعیت
location جا مسیر
location شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند
location مکان یابی
location جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location تعیین محل جا
location محل
location مکان
location اندری
location موضع
location وضع
location chart نگاره مکانی
location counter مکان شمار
location diagram راهنمای اتصال نقشه
location finder دستگاه محل یاب
location of industry تعیین مکان صنعت
exact location تعیین کردن محل دقیق نقاط
exact location محل دقیق
location survey بازرسی در جای اجناس درانبار
dam location محل سد
dam location جای سد محل بند
dam location جای بند
dam location بندگاه
confirmed location موضع تایید شده
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
location survey بازدید در محل
storage location موقعیت انباره
storage location مکان انباره محل انباره
storage location مکان ذخیره
storage location مکان انباره
relative location قرار دادن
relative location ترتیب نسبی
radar location موقعیت رادار
protected location مکان حفافت شده
location of the statue پیکرهیموقعیت
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
Where is the location of this camp ? محل این اردوگاه کجاست ؟
memory location محل حافظه
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
location theory نظریه تعیین مکان
memory location مکان حافظه
confirmed location محل تایید شده دشمن
location audit تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
current location counter شمارنده مکان فعلی
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
vector برداری
vector حامل
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector حامل بردار
vector خط سیر
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector بردار
vector پردار
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector مسیر جهت
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector space فضای خطی [ریاضی]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
basis vector بردار پایه [ریاضی]
vector power توان برداری
vector processor پردازنده برداری
vector product حاصلضرب برداری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
vector quantities اندازههای برداری
vector quantity کمیت برداری
voltage vector بردار ولتاژ
wave vector بردار موج
wind vector سمت باد
position vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector space فضای برداری [ریاضی]
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
wind vector جهت حرکت باد
arthropod vector کنه ارتروپود
normal vector بردار عمود
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
magnetic vector بردار مغناطیسی
dope vector بردار
light vector بردار نور
lift vector بردار برا
interrupt vector بردار وقفه
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
flux of a vector شاره بردار
field vector بردار میدان
arthropod vector کنه خونخوار
dope vector بردار خصیصه نما
dope vector خصیصه نما
code vector بردار رمز
circulation of a vector چرخه بردار
burgers vector بردار برگرز
axial vector بردار محوری
normal vector بردار قائم
polar vector بردار قطبی
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حالت
vector analysis تحلیل برداری
vector diagram نمودار برداری
vector display نمایش برداری
vector field میدان برداری
vector graphics نگاره سازی برداری
vector pair زوج برداری
state vector بردار حلات
radius vector شعاع حامل
radius vector بردار شعاعی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector بردار پوینتینگ
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com