Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
lock filling opening
قفلبازکنندهمکش
Search result with all words
lock filling and emptying opening
قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
Other Matches
lock filling intake
قفلمکش
lock filling and emptying system
دستگاهتخلیهوپرکردن
filling
پرکننده
filling
لایی گذاری
filling
پر کردن
filling up
خاکریزی کردن
filling
بتونه خاکریزی
filling
پود
filling
پرکردن
filling
خاک ریزی
filling
اب اندازی
filling
لفاف
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
filling
تار
filling
هرچیزیکه با ان چیزیراپرکنند
filling
پرشدگی
filling station
پمپ بنزین
filling stations
پمپ بنزین
mud filling
گل گرفتگی
inert filling
خرج خنثی
mouth filling
بلند
earth filling
خاکریزی
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
mouth filling
گزاف
soil for filling up
خاک برای خاکریزی
mouth filling
غلنبه
mouth filling
مطنطن
filling hole
حفرهلفاف
sand filling
ماسه گرفتگی
inert filling
خرج تلاش بی اثر
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
filling inlet
فضایدرونی
joint filling compound
مواد درزبندی
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
space filling molecular model
الگوی مولکولی فضا پر کن
the opening
الفاتحه
opening
جای خالی سوراخ
opening
سوراخ
opening
دهانه
opening
چشمه
opening
سراغاز
opening
افتتاح گشایش
opening
شکافتن دفاع
opening
گشایش
opening
شروع
for opening
برایبازکردن
discharge opening
راهگاه تخلیه
saragossa opening
گشایش ساراگوسا
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
scotch opening
گشایش اسکاتلندی
his opening remarks
نخستین گفتههای وی
sokolsky opening
گشایش سوکولسکی
sokolsky opening
گشایش لهستانی
normal opening
گشایش نرمال یا فرانسوی
discharge opening
مجرای تخلیه
outward opening
دهانه خارجی
ponziani's opening
گشایش پونتسیانی
english opening
گشایش انگلیسی
polish opening
لهستانی
reti opening
گشایش رتی شطرنج
polish opening
گشایش
inverted opening
گشایش معکوس
paris opening
گشایش پاریس شطرنج
joint opening
دهانه یک درز
opening capital
سرمایه اولیه
the opening chapter
نخستین فصل
larsen's opening
حمله نیمزوویچ
wall opening
روزنه دیوار
opening leaf
لنگه واشو
opening joints
درز گشایی
opening bank
بانک باز کننده اعتبار
excretory opening
مجرایدفع
opening time
زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
genital opening
دهانهیدستگاهتناسلی
pulmonary opening
دهانهدیوی
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
opening night
شباولیناجراییکقطعههنری
opening of negotiations
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
alapin's opening
گشایش الاپین
anderssen opening
گشایش اندرسن
circuit opening
حالت مدارباز
circuit opening
حالت قطع مدار
the opening chapter
فاتحه
joke opening
گشایش مضحک
joke opening
دفاع مدرن شطرنج
blocked opening
درگاه بسته
blocked opening
در مسدود
bishops opening
گشایش فیل شطرنج
bird's opening
گشایش برد
benko opening
گشایش بنکو
larsen's opening
گشایش لارسن
orang utan opening
گشایش اورانگوتان
orang utan opening
گشایش سوکولسکی
orang utan opening
گشایش لهستانی
gates opening indicator
شاخص باز شدن دریچه ها
trimmed opening in a floor
قیف اشغالرو
elasticized leg opening
کشلبهشورت
trimmed opening in a floor
قیف زغالرو
the opening chapter of the quran
فاتحه الکتاب
ruy lopez opening
گشایش روی لوپس
ring opening reaction
واکنش حلقه گشا
fire place opening
اتشخان اجاق
queen's pawn opening
گشایش پیاده وزیر شطرنج
ring opening polymerization
بسپارش حلقه گشا
bail arm opening mechanism
ماشینبازکنندهبازویمتحرک
casement window opening inwards
پنجرهدودر
We have no vacant position ( opening ) in this company .
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
lock up
حبس کردن
lock up
توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up
حبس
lock up
بازداشتگاه
lock up
زیر قفل نگه داشتن
lock up
در محلی محصور کردن
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock up
<idiom>
اطمینال کامل از موفقیت
lock
طره گیسو
to lock out
نگاه داشتن
to lock out
پشت در
to lock off
جدا کردن
lock out
حبس کردن تحریم کردن
lock out
قفل کردن
lock out
بسته شدن کارخانه
lock
چفت
lock
قفل گلنگدن
lock
چفت شدن
lock
قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock in
از بیرون در را روی کسی بستن
lock
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock
قفل
lock
محکم نگهداشتن
lock away
درجای قفل شده نگه داشتن
lock
قفل کردن بستن قفل
lock
عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock
مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock
قفل کردن
lock
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock
قفل شدن
lock out
تعطیل کارخانه
lock
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock
سدبالابر چشمه پل
lock
سد متحرک
lock
چفت و بست مانع
lock
قفل چخماق تفنگ
lock
دسته پشم
lock out
درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock out
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock
راکدگذاردن
lock on
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock on
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock
بغل گرفتن
lock out
حبس کردن
vapor lock
قطع کامل جریان سیال
ankle lock
فیتیله پیچ
air lock
راهروی فشار
air lock
دریچه هوابند
arm lock
قفلبازو
two bolt lock
قفل دو زبانه
air lock
اطاقک فشارهواپیما
under lock and key
زیر قفل
bail lock
قفل قرقره ماهیگیری
dead lock
کوچه بن بست
dead lock
وقفه
cylinder lock
قفل میلهای
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
check lock
مهره پشت گیر
check lock
ساعت امتحان کننده
time lock
قفل ساعتی
time lock
گاه قفل
dead lock
اشکال
canal lock
سرمتحرککانال
advisory lock
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
tubular lock
قفلمیلهای
tape lock
قفلنوار
swivel lock
قفلچرخان
lock-chamber
منفذقفل
lock switch
کلیدقفل
lock rail
ریلقفلشده
switch lock
دکمهقفل
lock dial
تنظیمقفل
key lock
قفلرمزی
mortise lock
قفل و بست
combination lock
قفل حروفی
equipment lock
قفلتجهیزات
letter lock
قفل حروفی
drawbar lock
قفلمیلهکشنده
cycle lock
قفلدوچرخه
column lock
قفلپایه
lock-up garage
صندوقامانات
dead lock
گیر کردن گیر
lock spit
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
net lock
سیم بند چهارراه
net lock
قفل چهارراه
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
light lock
نوربند
light lock
درب نوربند
keep under lock and key
مهر و موم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com