English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
lock step محدود
lock step گیردار
lock step غیر قابل انعطاف
Other Matches
step by step seam welding جوشکاری بخیهای قدم به قدم
step by step reaction واکنش گام به گام
step by step selector سلکتور قدم به قدم
step by step switch گزینه گام به گام
step by step switch کلید قدم به قدم
step by step system سیستم گام به گام
step by step excitation تحریک تدریجی
lock in از بیرون در را روی کسی بستن
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock up وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock away درجای قفل شده نگه داشتن
to lock off جدا کردن
to lock out پشت در
lock out حبس کردن
lock out تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up حبس
lock up بازداشتگاه
lock up حبس کردن
lock up در محلی محصور کردن
lock up زیر قفل نگه داشتن
lock out حبس کردن تحریم کردن
lock out قفل کردن
lock out بسته شدن کارخانه
lock out تعطیل کارخانه
lock out درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
to lock out نگاه داشتن
lock قفل کردن
lock چفت
lock قفل گلنگدن
lock چفت شدن
lock قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock قفل
lock محکم نگهداشتن
lock قفل کردن بستن قفل
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
to lock somebody [yourself] out [of something] در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock up <idiom> اطمینال کامل از موفقیت
lock بغل گرفتن
lock طره گیسو
lock دسته پشم
lock بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock قفل چخماق تفنگ
lock چفت و بست مانع
lock سد متحرک
lock سدبالابر چشمه پل
lock محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock راکدگذاردن
lock قفل شدن
rim lock سیم بند دو راه
putlog or lock زیرتختهای
safety lock ضامن اسلحه
elf lock موی درهم برهم
rim lock قفل دو راه
puzzle lock قفل رمزی
hydraulic lock قفل هیدرولیکی
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
safety lock قفل ضامن
elf lock زلف ژولیده
flint lock چخماقی
firing lock قفل اتش
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
mortise lock قفل و بست
scalp lock کاکل
flint lock تفنگ
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
elf lock گیس جنی
ignition lock قفل موتور
putlog or lock چوب بست
lock option اختیار کاربرد قفل
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock spring قاب ساعت فنری
cylinder lock قفل میلهای
net lock قفل چهارراه
lock torque قفل پیچش
under lock and key زیر قفل
lock washer واشر پشت گیر
lock washer واشر قفلی
percussion lock ماشه تفنگ
lock nut مهره پشت گیر
lock nut مهره قفلی
putlog or lock تیر افقی
pollack or lock یکجور ماهی روغن
keep under lock and key مهر و موم کردن
light lock درب نوربند
light lock نوربند
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
lock code رمز قفل
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
net lock سیم بند چهارراه
double lock دوبارکلیدگردانیدن در
tubular lock قفلمیلهای
canal lock سرمتحرککانال
switch lock دکمهقفل
arm lock قفلبازو
vapor lock قطع کامل جریان سیال
two bolt lock قفل دو زبانه
lock-up garage صندوقامانات
combination lock قفل حروفی
letter lock قفل حروفی
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock راهروی فشار
air lock اطاقک فشارهواپیما
column lock قفلپایه
cycle lock قفلدوچرخه
tape lock قفلنوار
swivel lock قفلچرخان
lock-chamber منفذقفل
lock switch کلیدقفل
lock ring حلقهقفل
lock rail ریلقفلشده
safety lock چفت ضامن سلاح
lock dial تنظیمقفل
key lock قفلرمزی
equipment lock قفلتجهیزات
drawbar lock قفلمیلهکشنده
air lock دریچه هوابند
die lock گیره حدیده
door lock قفل در
door lock قفل
dead lock وقفه
dead lock اشکال
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
dead lock کوچه بن بست
dead lock مانع
check lock ساعت امتحان کننده
check lock مهره پشت گیر
time lock قفل ساعتی
time lock گاه قفل
dead lock گیر کردن گیر
bail lock قفل قرقره ماهیگیری
ankle lock فیتیله پیچ
door lock کلید خانه
Luer-Lock tip نوکلاک
num lock key کلید Lock Num
lock filling opening قفلبازکنندهمکش
Luer-Lock tip لوئر
rip fence lock قفلشکافنردهای
shift lock key دکمهقفل
num lock key کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
outside hook and overan lock لنگ تندر
lock, stock, and barrel با همه چیز
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
mortise dead lock قفل توکار
lock with wooden bolt کلیدان
lock in base tube لامپ قفلی
side-tilt lock قفلکنندهکناری
lock filling intake قفلمکش
air lock caisson صندوقه تحت فشار
scroll lock key کلید Lock Scroll
camera platform lock محلقفلدوربینبهپایه
blade tilting lock قفلتیغهواژگون
lock emptying system قفلسیستمتخلیه
To insert the key in the lock. کلید را به قفل زدن
caps lock key کلید Lock Caps
To lock horns with someone. To take issue with someone. با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
steering column lock قفل فرمان اتومبیل
steering wheel lock قفل غربالک
horizontal motion lock دستهتنظیمافقی
lift cord lock قفلطناببالابر
laboratory air lock آزمایشگاهحبسهوا
lock filling and emptying opening قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
internal tooth lock washer واشرداخلدندانهای
The key stuck in the door lock . کلید درقفل گیر کرد
interior door lock button دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
Be sure to lock ( shut , close ) the door . مبادا در راباز بگذاری
external tooth lock washer قفلواشوندهدندانهای
lock filling and emptying system دستگاهتخلیهوپرکردن
step by step قدم به قدم
step رتبه درجه
step گام
step through عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
step مرحله
step up برخاستن
step up اضافه کردن
step up عمل کردن
step پله
step قدم
step صدای پا
step رکاب
to keep step قدم گرفتن
step out تند راه رفتن
step out قدم تندکردن
step by step روش قدم به قدم
Step by step . قدم به قدم
step-by-step قدم بقدم
step-by-step تدریجی
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
step in مداخله بیجا در کاری کردن
step into بسهولت بدست اوردن
step-by-step گام بگام
step-by-step قدم به قدم
step-by-step روش قدم به قدم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com