Dictiornary-Farsi | lock washer | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 192 (9 milliseconds)

English	Persian
lock washer	واشر پشت گیر
lock washer	واشر قفلی


Search result with all words

external tooth lock washer	قفلواشوندهدندانهای
internal tooth lock washer	واشرداخلدندانهای
Other Matches

washer	پولک فنری
washer	پولک
washer	واشر واشر تخت
washer	واشر
washer	انواع واشر فلزی
washer	شستشو کننده
washer	رختشوی
mica washer	واشر میکا
joint washer	واشر اتصال
soluble washer	ضامن تاخیری مین دریایی
spring washer	واشر فنری
gold washer	کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold washer	خاکشو
plain washer	واشر تخت
flat washer	واشر تخت
washer nozzle	دهانهآبپاش
print washer	رنگشور
star washer	واشر ستاره ای
dish washer	ماشین طرفشویی
lock in	از بیرون در را روی کسی بستن
lock	راکدگذاردن
lock out	قفل کردن
to lock off	جدا کردن
lock	قفل شدن
lock	بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
to lock out	پشت در
to lock out	نگاه داشتن
lock out	حبس کردن تحریم کردن
lock	چفت
lock	قفل گلنگدن
lock	قفل چخماق تفنگ
lock	بغل گرفتن
lock out	بسته شدن کارخانه
lock	چفت و بست مانع
lock on	باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock on	قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock away	درجای قفل شده نگه داشتن
lock out	حبس کردن
lock out	تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out	درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock	سد متحرک
lock	سدبالابر چشمه پل
lock	محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock out	تعطیل کارخانه
lock up	زیر قفل نگه داشتن
lock	چفت شدن
lock up	وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock	قفل کردن بستن قفل
lock	دسته پشم
lock up <idiom>	اطمینال کامل از موفقیت
to lock somebody [yourself] out [of something]	در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock	عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock	مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock	قفل کردن
lock	قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock up	وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock	قفل
lock up	در محلی محصور کردن
lock up	حبس کردن
lock	طره گیسو
lock up	بازداشتگاه
lock up	حبس
lock up	توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock	محکم نگهداشتن
lock-up garage	صندوقامانات
putlog or lock	چوب بست
putlog or lock	زیرتختهای
putlog or lock	تیر افقی
net lock	سیم بند چهارراه
percussion lock	ماشه تفنگ
pollack or lock	یکجور ماهی روغن
net lock	قفل چهارراه
puzzle lock	قفل رمزی
retraction lock	وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
cycle lock	قفلدوچرخه
drawbar lock	قفلمیلهکشنده
equipment lock	قفلتجهیزات
key lock	قفلرمزی
lock dial	تنظیمقفل
lock rail	ریلقفلشده
lock ring	حلقهقفل
lock switch	کلیدقفل
lock-chamber	منفذقفل
switch lock	دکمهقفل
swivel lock	قفلچرخان
tape lock	قفلنوار
column lock	قفلپایه
arm lock	قفلبازو
vapor lock	قطع کامل جریان سیال
rim lock	سیم بند دو راه
rim lock	قفل دو راه
safety lock	قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock	ضامن اسلحه
safety lock	قفل ضامن
safety lock	چفت ضامن سلاح
scalp lock	کاکل
canal lock	سرمتحرککانال
time lock	قفل ساعتی
time lock	گاه قفل
two bolt lock	قفل دو زبانه
under lock and key	زیر قفل
tubular lock	قفلمیلهای
mortise lock	قفل و بست
dead lock	گیر کردن گیر
dead lock	مانع
die lock	گیره حدیده
door lock	قفل در
door lock	کلید خانه
door lock	قفل
double lock	دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock	موی درهم برهم
elf lock	زلف ژولیده
elf lock	گیس جنی
firing lock	قفل اتش
flint lock	تفنگ
flint lock	چخماقی
dead lock	اشکال
dead lock	کوچه بن بست
combination lock	قفل حروفی
letter lock	قفل حروفی
advisory lock	قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock	راهروی فشار
air lock	اطاقک فشارهواپیما
air lock	دریچه هوابند
ankle lock	فیتیله پیچ
bail lock	قفل قرقره ماهیگیری
check lock	ساعت امتحان کننده
check lock	مهره پشت گیر
control lock	وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cylinder lock	قفل میلهای
dead lock	وقفه
goldie lock	فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock chain	زنجیربرای بستن چرخ
lock code	رمز قفل
lock forward	هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital	بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock nut	مهره قفلی
lock nut	مهره پشت گیر
lock step	گیردار
lock step	محدود
lock spit	شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock step	غیر قابل انعطاف
light lock	نوربند
gust lock	قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
hydraulic lock	قفل هیدرولیکی
ignition lock	قفل موتور
lock option	اختیار کاربرد قفل
lock torque	قفل پیچش
lock spring	قاب ساعت فنری
keep under lock and key	مهر و موم کردن
light lock	درب نوربند
shift lock key	دکمهقفل
num lock key	کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
rip fence lock	قفلشکافنردهای
num lock key	کلید Lock Num
side-tilt lock	قفلکنندهکناری
air lock caisson	صندوقه تحت فشار
mortise dead lock	قفل داخل کار قفل داخل درب
mortise dead lock	قفل توکار
To insert the key in the lock.	کلید را به قفل زدن
To lock horns with someone. To take issue with someone.	با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
lock with wooden bolt	کلیدان
lock, stock, and barrel	با همه چیز
Luer-Lock tip	لوئر
Luer-Lock tip	نوکلاک
caps lock key	کلید Lock Caps
steering column lock	قفل فرمان اتومبیل
side wall of a lock	بدنه سد دریچهای
scroll lock key	کلید Lock Scroll
blade tilting lock	قفلتیغهواژگون
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
steering wheel lock	قفل غربالک
lock in base tube	لامپ قفلی
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
laboratory air lock	آزمایشگاهحبسهوا
lift cord lock	قفلطناببالابر
lock emptying system	قفلسیستمتخلیه
outside hook and overan lock	لنگ تندر
lock filling opening	قفلبازکنندهمکش
lock filling intake	قفلمکش
interior door lock button	دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
lock filling and emptying system	دستگاهتخلیهوپرکردن
Be sure to lock ( shut , close ) the door .	مبادا در راباز بگذاری
lock filling and emptying opening	قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
The key stuck in the door lock .	کلید درقفل گیر کرد
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb>	کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
lock the barn door after the horse is stolen <idiom>	نوشدارو پس از مرگ سهراب