Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English
Persian
log
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
log
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی
log
گزارش سفرنامه کشتی
log
گزارش سفرهواپیما
log
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log
درسفرنامه واردکردن
log
ثبت کردن وقایع
log
:
log
لگاریتم
log
جدول
log
کیلومتر شمار ناو
log
سرعت سنج
log
فهرست لیست پیمودن
log
شرح روزانه جدول لگاریتم
log
لگاریتم گرفتن
log
چوب گرد
log
کنده
log
گرد بینه گرده بینه
log
کنده چوب
log
ضبط تماسهای تلفنی
log
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
log
بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
log
کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
log
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log
شماره تلفن
log
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
log
ضبط مجموعهای از عملیات
log
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
log
رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر
log
ثبت وقایع
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com