English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
long extensor of toes عضلهیمنبسطماهیچهایبلندانگشتان
Other Matches
short extensor of toes عضلهکوتاهپنجه
long radial extensor of wrist عضلهیمنبسطبلندشعاعیمچ
extensor بازکننده
extensor عضلهء منبسط ماهیچهء بازکننده
extensor عضله بازکننده
extensor thrust پرش انبساطی
toes پنجه
toes انگشت پای مهره داران جای پا
toes گوشه انتهایی قنداق تفنگ
toes با انگشت پا زدن یاراه رفتن
toes ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
on one's toes <idiom> خوشیار بودن
ulnar extensor of wrist زندزبرینعضلهمچ
common extensor of fingers عضلهمنبسطانگشتان
big toes شست پا
tread on one's toes <idiom> پا روی دم کسی گذاشتن
step on one's toes <idiom> باعث رنجش شدن
short radial extensor of wrist عضلهشعاعیکوتاهمچ
To tread on somegbodys toes (corns). پا روی دم کسی گذاشتن
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
long a go مدت زیادی پیش
at long last بالاخره
long a مدت مدیدی بعد
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
long a مدتهاپس ازان
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
long a go مدتی پیش
long little زنده باد
long little پاینده باد
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
very long شعاع عمل زیاد
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
See you again . So long. به امید دیدار
it will not take long طولی
get a long with you بروپی کارت
as long as ازوقتی که
for long مدت زیادی
for long خیلی
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
how long تاکی تاچه وقت چقدر
very long برد خیلی زیاد
it will not take long نخواهدکشید
before long بهمین زودی
before long بزودی
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as بشرطی که
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as بمدت طولانی
as long as از زمانیکه
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
at long last عاقبت
at long last اخرالامر
how long since is it? چندوقت است
long طی مسافت زیاد توپ
long- مناسب بودن
long- طی مسافت زیاد توپ
long- توپ بلند به اوت
long مناسب بودن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long :اشتیاق داشتن
long- مدت زیاد
long دیر گذشته ازوقت
long- طولانی
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- :اشتیاق داشتن
long توپ بلند به اوت
long بلند
long طولانی
long مدت زیاد
long- دراز
long- طولانی طویل
long- مدید
long- کشیده
long- دیر گذشته ازوقت
long course استخر 05 متر
long کشیده
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
not long a مدتی نگذشته است
long- بلند
not long a چندوقت پیش
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
long طولانی طویل
long دراز
not long a go چندی پیش
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
not long a go همین تازگی ها
so long as مادامی که بشرطی که
so long خدا حافظ
so long بامیددیدار
so long as تاوقتی که
long مدید
of long continvance ماندگار
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust سخمه بلند
of long duration دیرپای
long wind دراز نفسی
long windedness پرگویی
long wind طاقت زیاد دویدن
night long از سر شب تا بامداد
not long ago اخیرا
long tongue پر حرفی
long thrust وضعیت سخمه بلند
not long ago چندی پیش
long tongue وراجی
of long continvance دیرپای
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long ton تن بزرگ
long tom درخت الواراسترالیایی
long windedness روده درازی
long term بلند مدت
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore کرانهای
long shore وابسته بدریا کنار
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot کسیکه درمسابقات
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shunt شنت دراز
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run دراز مدت
long range با برد زیاد
long range جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long recoil طول عقب نشینی زیاد
long recoil عقب نشینی طولانی
long robe صورت کشیده
long robe ردای بلند
long run بلند مدت
long sight دوربینی
long sighted دوربین
long suffering رنجبر
long sight نظر دوررس
long suffering زحمت کش
long suffering سختی کش
long suffering بردباری رنجبری
long suffering زحمت کشی
long term دراز مدت
long term طویل المدت
long suffering رنج کش
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long sightedness دوربینی
long sightedness دور اندیشی
long siht دور بینی
long siht نظردور رس
long splice پیوند بلند
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long range دور برد
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> افسرده وغمگین
all day long <idiom> تمام روز
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals. دیر به دیر
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
I will not detain you long. خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.> بلند مدت
long term <adj.> دراز مدت
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
long-house مسکن اشتراکی
long gallery راهرو طویل
long gallery اتاق طویل
in the long run در دراز مدت
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
long-running آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting طولانیمدت
long-drawn-out طویل
long-drawn-out دور و دراز
to take long views دور اندیشی کردن
to pound a long سنگین رفتن
to pound a long کوبیدن و رفتن
to draw the long اغراق گفتن
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe پیشه قضائی
the long robe لباس قضائی
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
take long views دوراندیش بودن
second long period تناوب بزرگ دوم
of long standing بادوام
of long standing طولانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com