Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
long odds
تفاوت زیاد درمسابقه
Other Matches
at odds
<idiom>
مخالف بودن
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
ناسازگاری کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
موافقت نکردن
[با کسی]
[سر چیزی]
The odds are against him.
شانسش خشکیده است.
what the odds
چه اهمیت دارد
what the odds
چه تفاوت میکند
odds
احتمال ووقوع
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
odds
عدم توافق مغایرت
odds
شانس
odds
تمایل بیک سو احتمالات
odds
فرق
odds
نابرابری
odds and ends
<idiom>
اشیاء جوروباجور
to make odds even
اختلافات را تصفیه کردن
in the face of such odds
با وجود این تفاوت
odds and ends
تکه وپاره
odds and ends
خرت و پرت
odds and ends
چیز باقیمانده
to make odds even
نا برابری ها را از میان بردن
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
the odds are in our favour
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
i give odds of ten to one rial
ده ریال به یک ریال بسته
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
at long last
اخرالامر
as long as
از زمانیکه
at long last
بالاخره
at long last
عاقبت
not long a
مدتی نگذشته است
before long
بزودی
before long
بهمین زودی
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
as long as
ازوقتی که
as long as
بمدت طولانی
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
See you again . So long.
به امید دیدار
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long little
پاینده باد
long little
زنده باد
not long a
چندوقت پیش
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
as long as
بشرطی که
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
so long as
مادامی که بشرطی که
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
very long
شعاع عمل زیاد
very long
برد خیلی زیاد
long course
استخر 05 متر
so long as
تاوقتی که
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
how long since is it?
چندوقت است
it will not take long
طولی
not long a go
چندی پیش
not long a go
همین تازگی ها
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
so long
خدا حافظ
so long
بامیددیدار
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
long-
مدت زیاد
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long-
طولانی طویل
long-
مدید
long-
کشیده
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long-
دیر گذشته ازوقت
long
طولانی طویل
long-
:اشتیاق داشتن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
مناسب بودن
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
توپ بلند به اوت
long-
بلند
long-
طولانی
long
:اشتیاق داشتن
long
دراز
long
دیر گذشته ازوقت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
توپ بلند به اوت
long
بلند
long
طولانی
long
مناسب بودن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
مدت زیاد
long
مدید
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long
کشیده
long-
دراز
long ton
تن بزرگ
not long ago
چندی پیش
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
of long continvance
دیرپای
long windedness
پرگویی
long tom
درخت الواراسترالیایی
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tongue
وراجی
long tongue
پر حرفی
not long ago
اخیرا
long wind
طاقت زیاد دویدن
of long continvance
ماندگار
long windedness
روده درازی
long wind
دراز نفسی
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long range
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot
کسیکه درمسابقات
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shunt
شنت دراز
long sight
دوربینی
long sight
نظر دوررس
long shore
وابسته بدریا کنار
long shore
کرانهای
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
long recoil
عقب نشینی طولانی
long robe
صورت کشیده
long robe
ردای بلند
long run
بلند مدت
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long sighted
دوربین
long sighted
تیزبین
long sighted
دوراندیش
long suffering
زحمت کش
long suffering
سختی کش
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long term
دراز مدت
long term
طویل المدت
long term
بلند مدت
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long suffering
رنجبر
long suffering
رنج کش
long sightedness
دوربینی
long sightedness
دور اندیشی
long siht
دور بینی
night long
از سر شب تا بامداد
long siht
نظردور رس
long splice
پیوند بلند
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long thrust
سخمه بلند
of long duration
دیرپای
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting
طولانیمدت
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
in the long run
در دراز مدت
long-awaited
زمانانتظار
long vacation
تعطیلاتتابستانی
long residue
پسماندهتولیدشده
long residue
باقیمانده
long gallery
اتاق طویل
long gallery
راهرو طویل
long peroneal
ماهیچهیبلندخارجساقپا
long palmar
ماهیچهیکفدستیبلند
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
over the long run
<idiom>
درآخر
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
long-house
مسکن اشتراکی
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long-drawn-out
دور و دراز
to take long views
دور اندیشی کردن
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe
پیشه قضائی
the long robe
لباس قضائی
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com