English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
low frequency source منبع فرکانس پایین
Other Matches
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
source که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
source نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
source فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
source مجموعه پانچ کارتها که حاوی کد اصلی برنامه است
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
source روش
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
source نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
source نقط ه اصلی یا شروع
second source منبع دوم
source خصوصیت برخی bridge ها که
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
source سرچشمه
source منبع منشاء
source چشمه
source مایه مبداء
source ماخذ
source منبع
source منبع برق
source ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
source منشاء
source مبداء
source of power منبع قدرت
x ray source منبع اشعه رونتگن
It is a source lf pride . مایه افتخار است
welding source منبع جریان جوش
source listing لیست منبع
excitation source منبع برانگیختگی
source program برنامه مبداء
source language زبان اصلی
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language زبان منبع
discrete source چشمههای مجزا
voltage source منبع الکتریسیته
source listing لیست برداری منبع
source trait ویژگی پایه
source routine روال منبع
source register ثبات منبع
source document سند اصلی
source program برنامه منبع
data source منبع داده
source of power منبع انرژی
voltage source منبع ولتاژ
voltage source منبع قدرت
voltage source منبع فشار الکتریکی
source file فایل مبدا
radio source چشمه اخترواره
quasistellar source چشمه شبه اختری
quasistellar source چشمه اخترواره
power source منبع قدرت
neutron source منبع نوترون
message source منشاء پیام
message source منبع پیام
image source منبع تصویر
incandescent source منبع ملتهب
information source منبع اطلاعات
line source منبع خطی منبع شبکه
line source منبع خطی شکل
lighting source منبع روشنایی
radio source چشمه شبه اختری
radiation source منبع تشعشع
source document سند منبع
source disk دیسک مبداء
source data دادههای منبع
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer کامپیوتر منبع
light source منبع نور
source code کد مبداء
source code کد منبع
light source colour رنگ منبع نور
basic source of food منابعاولیهغذا
source data automation کنترل خودکار داده منبع
extirpate the source of dispute قلع ماده نزاع
source data automation خودکاری داده منبع
The water is turbid from its source . <proverb> آب از سر چشمه گل آلود است .
Water must be stopped at its source . <proverb> آب را از سر بند باید بست .
frequency کثرت وقوع
frequency فراوانی تردد
frequency زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency تواتر
frequency تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency فراوانی
frequency بسامد
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency تکرار
frequency تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency فرکانس تناوب
frequency فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequency فرکانس
instantaneous frequency مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
intermediate frequency فرکانس میانه
impluse frequency فرکانس پولز
intermediate frequency فرکانس میانی
high frequency بسامد بالا
high frequency پربسامد
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
high frequency فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
high frequency فرکانس بالا
impluse frequency فرکانس پالس
impluse frequency فرکانس ضربان
industrial frequency فرکانس صنعتی
inermediate frequency بسامد واسطه
hum frequency فرکانس اغتشاشات صوتی
infrasonic frequency فرکانس مادون صوت
input frequency فرکانس اولیه
image frequency فرکانس تصویر
idle frequency فرکانس بی باری
input frequency فرکانس ورودی
group frequency بسامد گروهی
fundamental frequency بسامد اصلی
frequency tolerance میزان تغییر مجاز فرکانس
frequency parameter پارامتر فرکانس
frequency plan طرح فرکانس
frequency polygon نمودار چند ضلعی بسامد
frequency range حیطه فرکانس نامی
frequency range محدوده فرکانس نامی
frequency recorder ثبات فرکانس
frequency region حیطه فرکانس
frequency region ناحیه فرکانس
frequency regulator رگولاتور فرکانس
frequency resistering ثبت و ضبط فرکانس
frequency sweep انحراف یا شیفت فرکانس
frequency shift انحراف یا شیفت فرکانس
frequency separation جداسازی فرکانس
frequency respone پاسخ فرکانس
frequency relay رله سلکتیو
frequency response واکنش بسامدی
frequency variation تغییر یا نوسان فرکانس
frequency tuning تنظیم فرکانس
frequency triplication تریپلاژ فرکانس
frequency tripler دستگاه سه برابرکننده فرکانس
frequency transformer مبدل یا ترانسفورماتورفرکانس
frequency recorder ضباط فرکانس
frequency table جدول بسامد
frequency synthesizer ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
frequency standard استاندارد فرکانس
frequency stabilizer پایدارکننده فرکانس
frequency stabilization پایدار نمودن فرکانس
frequency stability پایداری فرکانس
frequency spectrum بیناب فرکانس
frequency spectrum طیف فرکانس
frequency response خم دامنه- بسامد
telephone frequency فرکانس صحبت
telephone frequency بسامه تلفنی
telegraphic frequency فرکانس تلگرافی
very high frequency فرکانس خیلی زیاد
sound frequency بسامد صوتی
sonic frequency بسامد صوتی
resting frequency بسامد سکوت
resonant frequency بسامد همنوا
relative frequency بسامد نسبی
radian frequency فرکانس زاویهای
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency فرکانس بالا
theoretical frequency بسامد نظری
thershold frequency بسامد استانه
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
word frequency بسامد واژگانی
wave frequency بسامد موج
voice frequency بسامد صدایی
video frequency فرکانس ویدئو
video frequency بسامد ویدئو
vibrational frequency بسامد ارتعاش
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ultrahigh frequency ابرفرکانس
ultrahigh frequency فرکانس فوق العاده زیاد
ultrahigh frequency بسامد ماوراء زیاد
threshold frequency بسامد استانه
radio frequency فرکانس رادیویی
picture frequency فرکانس تصویر
picture frequency بسامد تصویر
low frequency فرکانس پایین
low frequency فرکانس کم
low frequency کم بسامد
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
low frequency بسامد کم
line frequency فرکانس خط
line frequency فرکانس شبکه
limiting frequency بسامد حدی
lift frequency تعداددفعات حمل بار
lift frequency تناوب حمل و نقل
mains frequency فرکانس شبکه
observed frequency بسامد مشاهده شده
nominal frequency فرکانس نامی
natural frequency فرکانس طبیعی
natural frequency بسامد طبیعی
modulation frequency فرکانس مدولاسیون
modulation frequency بسامد تلفیق
medium frequency فرکانس میانه
medium frequency بسامد متوسط
measuring frequency فرکانس سنجش
maximum frequency فرکانس حداکثر
marginal frequency بسامد کناری
law of frequency قانون بسامد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com