Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
low pass filter
صافی پایین گذر
Search result with all words
band pass filter
فیلتر میانگذر
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
high pass acoustical filter
صافی صوتی بالا گذر
high pass filter
صافی بالا گذر
low pass acoustical filter
صافی پایین گذر صوتی
Other Matches
filter
فیلتر صافی
filter
پالایه
filter
انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
filter
انتخاب کلمه چند بیتی
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filter
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
l filter
فیلتر سلفی
filter
صاف کردن یا شدن
filter
پالودن
filter
صافی
filter
پالونه
filter
اب صاف کردن
filter
تصفیه کردن
filter
پالودن صاف کردن
filter
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter
توری
filter
صافی پالایه
filter
صافیدن
filter
فیلتر
filter
صاف کردن
filter
صاف کردن نور
antivignetting filter
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
filter curve
منحنی صافی
filter crystal
کریستال صافی
filter condenser
خازن صافی
filter command
فرمان FILTER
acoustic filter
صافی صوتی
absorbent filter
صافی جذب
filter disk
قرص صافی
filter disc
قرص صافی
filter tip
فیلتر سیگار
filter tip
سیگار فیلتردار
filter tips
فیلتر سیگار
filter tips
سیگار فیلتردار
filter tipped
سیگار دارای فیلتر
filter-tipped
سیگار دارای فیلتر
absolute filter
صافی صد در صد
absolute filter
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
filter circuit
مدار صافی
filter chock
چوک صافی
filter characteristic
مشخصه صافی
filter paper
کاغذ صافی
filter packing
لایی صافی
filter packing
پوشش صافی
filter network
شبکه ی صافی
electric filter
صافی الکتریکی
differentiating filter
صافی ممیز
cuno filter
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
filter press
صافی فشاری
filter stick
لوله صافی دار
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
filter center
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
bandpass filter
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
filter capacitor
خازن صافی
filter blocks
اجر توخالی
filter bed
صافی شنی
filter bed
صافی اب
filter add
کمک صافی
crystal filter
صافی بلورین
lint filter
فیلترتهلگن
line filter
صافی خط
noise filter
صافی همهمه
nominal filter
صافی میکرونی
line filter
صافی همهمه
nominal filter
صافی به اندازه عبور معین
oil filter
صافی روغن
polarizing filter
صافی قطبی
porous filter
صافی متخلخل
filter layer
لایه صافی
quadrature filter
مدار تربیعی
scratch filter
صافی پیکاپ
suction filter
صافی مکنده
water filter
صافی اب
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
air filter
فیلترهوا
filter cover
پوششفیلتر
line filter
صافی شبکه
petrol filter
صافی بنزین
filter layer
لایه پالایش
colour filter
فیلتررنگ
frequency filter
صافی فرکانس
fuel filter
صافی سوخت
fuel filter
صافی بنزین
gravel filter
صافی شنی
filter insert
دریچه یا مدخل صافی
filter flask
بالن صافی
integrating filter
صافی جمع کننده
filter element
المنت فیلتر
light filter
صافی نور
interference filter
صافی پارازیت
interference filter
صافی تداخل
fluted filter paper
کاغذ صافی چین دار
red safelight filter
فیلتراشعهمفیدقرمز
air-cleaner filter
هواکشتصفیههوا
colour selection filter
فیلترجداکنندهرنگ
power line filter
صافی جریان برق
power line filter
یکنواخت کننده برق
impedance transforming filter
صافی تبدیل امپدانس
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
narrow band filter
صافی فلزات باریک
low frequency filter
صافی فرکانس پایین
capacitor intel filter
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
diesel fuel oil filter
صافی سوخت موتور دیزل
flexible oil filter line
لوله صافی روغن
automatic filter coffee maker
صافیقهوهجوشاتوماتیک
to pass over
صرف نظرکردن از
pass
گذرگاه کارت عبور گذراندن
to pass over
نادیده رد شدن ازپهلو
pass
معبر جنگی
to pass
سدی راشکستن ودل بدریازدن
pass over
عید فطر
pass
عبورکردن
to pass over
چشم پوشیدن از
pass out
مردن ضعف کردن
pass out
ناگهان بیهوش شدن
to pass on
رخ دادن
pass
کلمه عبور
pass
جواز
pass
مسیر کوتاه جنگی
pass
گردنه
pass
پاس
pass
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
to come to pass
واقع شدن
pass
رد کردن چوب امدادی
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
to come to pass
روی دادن
pass over
چشم پوشیدن
pass
گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
two pass
دوگذری
two pass
دو گذری
pass over
غفلت کردن
pass
معبر
pass
گذراندن تصویب شدن
pass
جواز گذرنامه
to pass on
امدن
pass off
بخرج دادن قلمداد کردن
to pass for
قلمدادشدن بجای
to pass for
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
pass away
مردن
pass away
درگذشتن
pass off
به حیله از خود رد کردن
pass off
بیرون رفتن
pass by
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
pass by
ول کردن
to pass by any one
از پهلوی کسی رد شدن
to pass a way
مردن نابود شدن
to pass a way
درگذشتن
to pass a way
گذشتن
pass off
تاشدن
pass off
برگزار شدن
pass off
نادیده گرفتن
pass on
پیش رفتن
pass on
در گذشتن
pass
پروانه
to pass on
درگذشتن
one pass
تک گذری
one pass
یک گذری
to pass on
گذشتن
to pass on
پیش رفتن
pass on
دست بدست دادن
to pass off
خارج شدن
pass over
عید فصح
outside pass
رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
to pass off
بیرون رفتن
to pass off
تاشدن
to pass off
برگذارشدن گذشتن
to pass off
ازمیان رفتن
pass on
ردکردن
pass off
برطرف شدن
pass
وفات کردن
over-pass
پل روگذر
over-pass
پل هوایی
pass
رایج شدن
pass
سبقت گرفتن از خطور کردن
pass
اجتناب کردن
pass out
<idiom>
ضعیف وغش کردن
pass on
<idiom>
مردن
pass on
<idiom>
رد کردن چیزی که دیگر
pass off
<idiom>
تظاهر کردن
pass off
<idiom>
جنس را آب کردن
pass
گذر عبور
pass
گذرگاه
pass
اجازه عبور
to pass somebody something
به کسی چیزی دادن
by pass
لوله یدکی جا گذاشتن
by pass
شنت کردن
by pass
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
by pass
اتصال کوتاه
by pass
دور زدن مانع
by pass
گذرگاه فرعی
second pass
گذر دوم
come to pass
اتفاق افتادن
come to pass
رخ دادن
by pass
لوله فرعی
pass
پاس دادن
pass
تصویب شدن
pass
راه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com