English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English Persian
magazine feed تغذیه مخزن
Other Matches
magazine خزانه فشنگ
magazine تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
magazine مخزن ماسه
magazine مجله
magazine انبار مهمات
magazine مخزن خشاب اسلحه
magazine خزانه
magazine انبار
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن فشنگ خشاب
magazine base محلانبارخشاب
magazine space محوطه زاغه مهمات
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
powder magazine انبار باروت
powder magazine مخزن باروت
glossy magazine مجلهایکهحاویصفحاتبراقعکسلباسهای مد روز وغیرهباشد
box magazine خشاب جعبهای شکل
box magazine قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
camera magazine کاست فیلم دوربین
slide magazine جعبهاسلاید
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
magazine catch جایگاهانبارخشاب
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
drum magazine مخزن استوانهای
electronic magazine مجله الکترونیکی
trade magazine مجله تخصصی تجارت
magazine gun تفنگ خزانه دار
magazine gun or rifle تفنگ خزانه دار
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
This is a monthly magazine ( periodical ) . این مجله ماهانه است
to feed off پرواری کردن
to feed off چاق کردن
feed درون گذاشت
to be off ones feed ازخوراک
to be off ones feed افتادن
to be out at feed درچرابودن
feed خوراک دادن
feed مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feed خورد
feed وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feed سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
feed خوراندن تغذیه کردن
feed تغذیه گردن
feed چرخ نوار که روی ماشین نصب میشود
feed خوراک
feed علیق
feed جلو بردن
feed پاس به یاری که در موقعیت بهتری است
feed خوراک علوفه
feed خوراندن
feed پروردن چراندن
feed وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feed کاررساندن
feed وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
feed تغذیه کردن
feed خوردن
feed وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
pin feed قرقرهای
parallel feed خورد موازی
paper feed خورش کاغذی
make up feed اب مصرفی دیگ بخار ناو
main feed تغذیه اصلی
pin feed تغذیه ممتد کاغذ
feed back اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
pin feed خورد سنجاقی
stall feed پرواری کردن
stall feed در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
spoon-feed <idiom> ساده کردن چیزی برای کسی
bottle-feed بچهایکهشیرخشکرابهشیرمادرشترجیحمیدهد
jackpot feed لولهتغذیهمحتوایپول
feed tube مجرایعبورغذا
feed table صفحهعلوفه
feed pin سوزنتغذیه
feed lever اهرم دندانهچرخ
feed dog دندهزیرین
force-feed واخوراندن
force-feed به زور به خورد کسی دادن
force-feed به زور خوراندن
breast-feed با پستان شیردادن
breast-feed شیر پستان دادن
tractor feed تغذیه کاغذ پیوسته
chicken feed <idiom> یه لقمه بخور ونمیر ،پول بسیارکم
to feed oneself غذاخوردن
to feed ones eyes چشم چرانی کردن
feed someone a line <idiom> فریب دادن
spoon feed باقاشق غذا دادن
feed back فیدبک
feed back بازخورد
feed belt نوار خوراک دهنده
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
feed door دری که ازان سوخت درکوره میریزند
feed heater دستگاه صرفه جویی درحرارت
feed hole سوراخ پیش بر
feed holes سوراخهای پیشبر
feed hopper ناودان پیش بری
feed mechanism مکانیزم تغذیه
feed pipe لوله تغذیه
feed back بکارگیری اطلاعات حاصله
spoon-feed باقاشق غذا دادن
chicken feed غذای جوجه
card feed خورد کارت
chicken feed مبلغ ناچیز
cross feed خورد متقابل
cross feed تغذیه عرضی
cutler feed تغذیه کاتلر
face down feed خورد رو به پایین
face up feed خورد رو به بالا
feed back بازخور
feed pitch گام پیش بری
feed pump پمپ سوخت رسانی
feed tank مخزن سوخت
feed water اب رسیده به دیگ بخار ناو
line feed گذرخط
line feed تغذیه خط
form feed خورش ورقه
form feed تغذیه کاغذ
line feed تعویض سطر
friction feed مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
feed track شیار پیشبری
line feed تعویض خط
feed pump پمپ تغذیه
feed reel حلقه خوراننده
feed roller غلتک پیش بر
feed tank مخزن اب
feed stock مواد اولیه
feed stock مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
oil feed pipe لولهتغذیهروغن
support [nourish, feed] تغذیه کردن
axial feed method روش تغذیه محوری
support [nourish, feed] خوراک دادن
support [nourish, feed] غذا دادن
for peanuts [and for chicken feed] <idiom> چندرغاز [رایگان] [مفت] [مزد خیلی کم برای انجام کاری]
paper feed key کلیدتغذیهکاغذ
petrol feed pump پمپ تغذیه بنزین
tractor feed printer چاپگر تغذیه شده تراکتوری
power feed cable کابل تغذیه برق
line feed character دخشه تعویض پذیر
power feed cable کابل برق رسانی
paper feed channel کانالتغذیهکاغذ
sight feed lubricator روغندان
force feed oiler روغندان فشاری
dial feed press پرس رولور
dial feed press پرس میزی گردان
form feed character کاراکتر تغذیه فرم
tractor feed mechanism مکانیسم تغذیه تراکتوری
force feed circulation oiling روغنکاری گردشی تحت فشار
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed. شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com