English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
Search result with all words
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
Other Matches
thin film memory حافظه غشایی نازک
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film غشاء مغناطیسی
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic thin film غشاء نازک مغناطیسی
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
magnetic memory حافظه مغناطیسی
magnetic tape memory حافظه نوار مغناطیسی
magnetic core memory حافظه چنبرهای مغناطیسی
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
magnetic disk memory حافظه با دیسک مغناطیسی
magnetic bubble memory حافظه حبابی مغناطیسی
magnetic drum memory حافظه با درام مغناطیسی
magnetic drum file memory درام مغناطیسی حافظه بزرگ
film پرده نازک
film تاری چشم فیلم برداشتن از
film غبار
film سینما
film فیلم سینما
film پوسته
film غشا
film فیلم
film فیلم عکاسی
cassette film فیلمدوربین
gas film لایه یا قشر گازی
film recorder فیلم نگار
cartridge film فیلمفشنگی
film resistor مقاومت غشایی
x ray film فیلم رونتگن
film recorder ضباط فیلم
film cutout فیوز پوستهای
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
thin film لایه نازک
thin film غشای نازک
negative film فیلم منفی
reversal film فیلم معکوس
oxidation film قشر اکسید
oxide film قشر اکسیدی
film leader سر
acetate film پوسته استاتی
film reader فیلم خوان
film evaporator تبخیر کننده پوسته
film developer سازنده فیلم
oxide film لایه اکسیدی
film badge علامت تشعشعات اتمی
film badge برگ شناسایی فیلم
lidding film کلاهک لیوان
acetate film فیلم استاتی
positive film فیلم مثبت
lidding film سرپوش لیوان
film pack جایفیلم
sheet film فیلمصفحهای
film-strip نوار فیلم
film strip نوار فیلم
film speed ضبطشتاب
film sprocket پایهنگهدارفیلم
film-strips نوار فیلم
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
film leader فیلم
film disc صفحهفیلم
roll film فیلملولهای
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
instruction film فیلم درسی
instruction film فیلم اموزشی
film rewind system دستگاهپرگردانفیلم
film cassette chamber محلقرارگیریفیلم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
still video film disc سطحفلاپیدیسک
film drying cabinet مخزنخشککنندهعکس
film guide rail ریلراهنمایفیلم
thin film circuit مدار غشایی نازک
thick film circuit مدار غشایی ضخیم
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
film guide roller حلقهراهنمایفیلم
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
film leader indicator راهنمایفیلمخودکار
To take pictures. To photograph. To film. عکس انداختن
film rewind knob دکمهچرخشفیلم
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
immediate memory حافظه فوری
to the memory of به یادبود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory خاطره
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory حافظه
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
memory یادگار یاد بود
memory یاد
memory dump روگرفت حافظه
memory dependent متکی به حافظه
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
memory illusion خطای یاد
memory image تصویر یاد
memory interleaving برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory location مکان حافظه
memory moard برد حافظه
memory mapping نگاشت حافظه
memory mapping نقشه حافظه
memory mapped i/o ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory map طرح یا نقشه حافظه
memory map نگاشت حافظه
memory map نقشه حافظه
memory management مدیریت حافظه
within living memory به یاد دارند
memory location محل حافظه
add in memory اضافه کردن به حافظه
memory module واحد حافظه
memory address ادرس حافظه
memory bank بانک حافظه
memory bandwidth پهنای باند حافظه
memory allocation اختصاص حافظه
memory afterimage رد تصویر یاد
memory button دکمهحافظ
memory cancel پاککردنحافظه
memory key کلیدحافظه
memory address نشانی حافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
mass memory حافظه انبوه
memory cache حافظه پنهان
memory capacity گنجایش حافظه
memory cell سلول حافظه
memory guard نگهبان حافظه
memory port درگاه حافظه
in memory of blessedmemory بیاد
memory for digits حافظه عددی
memory dump رونوشت ازحافظه
memory drum گردونه یاد
memory dependent وابسته حافظه
memory cycle چرخه حافظه
memory chip تراشه حافظه
main memory حافظه اصلی
photodigital memory خواندن چند بار
regenerative memory حافظه باز زا
regenerative memory حافظه احیاء کننده
remote memory حافظه دور
optical memory حافظه نوری
rotating memory حافظه چرخشی
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
scratchpad memory حافظه چرکنویس
screen memory خاطره پوشان
one level memory حافظه یک سطحی
screw to the memory بذهن سپردن
search memory حافظه جستجو
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
programmable memory حافظه برنامه پذیر
racial memory حافظه نژادی
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
read only memory حافظه فقط خواندنی
passive memory حافظه منفعل
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه واقعی
recent memory حافظه نزدیک
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
secondary memory حافظه ثانویه
memory protection پشتیبانی ازحافظه
memory protection حفافت حافظه
to commit to memory ازبرکردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
to stamp on the memory ذهنی کردن
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory حافظه مجازی
volatile memory حافظه فرار
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
memory register ثبات حافظه
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory شبه حافظه
stack memory حافظه پشتهای
static memory حافظه ایستا
memory word کلمه حافظه
memory trace رد یاد
memory span فراخنای یاد
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
within living memory تا انجا که مردمان زنده
shared memory حافظه تسهیم شده
acoustic memory حافظه صوتی
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
control memory حافظه کنترل
alterable memory حافظه تغییرپذیر
constructive memory حافظه سازا
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
commit to memory حفظ کردن
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
control memory حافظه کنترلی
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
disk memory حافظه دیسک
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory حافظه هستهای
core memory حافظه چنبرهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com