Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
main menu
فهرست انتخاب اصلی
main menu
منوی اصلی
Other Matches
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu
لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
menu
منو
menu
فهرست انتخاب
What's on the menu?
در صورت غذا چیست؟
What's on the menu?
در منو چیست؟
May I have the menu, please?
ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
menu
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
menu
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
menu
ترکیب کلید از دو یا چند تا که معادل انتخاب منو است
menu
مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند
menu
یکی از انتخابها در منو
menu
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu
فهرست خوراک
menu
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menu
صورت غذا فهرست انتخاب
pull down menu
شود
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
drop down menu
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
display menu
فهرست نمایش
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
a special menu
صورت غذای مخصوص
set menu
صورت غذای هر روزه
pop up menu
منوی غیر استاندارد
pop down menu
که روی موادی که روی صفحه وجود دارند نشان داده میشود
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
menu driven
گزینشی
menu driven
فهرستی
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
master menu
برنامه غذایی اصلی یکان
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
pop down menu
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
menu driven program
برنامه منودار
menu driven program
برنامه بافهرست انتخاب تنظیم شده
access system menu
منوی سیستم دستیابی
menu driven software
نرم افزارهای فهرست گرا
in the main
بطور کلی
in the main
اساسا
in the main
بیشتر اصلا
with might and main
با تمام نیرو با همه توانایی
main
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main
مهم
main
خط اصلی
main
کامل شاه لوله
main
بزرگ تمام
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main
کامل
main
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main
عمده
main
<adj.>
اصلی
main
مهم تمام
main
دریا
main
بسیار مهم
main
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main
با اهمیت
main
ی تر راهنمایی میکند
main
نیرومند
main storage
حافظه اصلی
main stem
راه اصلی جویبار
main stem
خط اصلی
main switch
کلید اصلی
main topmast
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main voltage
ولتاژ اصلی
main unit
واحد اصلی
main winding
سیم پیچی اصلی
main stem
قسمت اصلی کانال
main stage
عرشه اصلی
main radio
اطاق اصلی بی سیم ناو
main program
برنامه اصلی
main port
port principal
main port
refrencestation : syn
main port
,
main port
بندر اصلی
main pole
قطب اصلی
main pipe
لوله اصلی
main patent
ثبت اصلی
main regulator
تنظیم کننده محور اصلی
main routine
روال اصلی
main stage
طبقه اصلی
main spring
شاه فنر
main signal
سیگنال اصلی
main shaft
محور اصلی
main shaft
میل چرخ
main sewer
مجرای اصلی فاضلاب
main sewer
لوله اصلی
main sequence
رشته اصلی
main sector
بخش اصلی
main score
نمره اصلی
main sail
بادبان اصلی
main oscillator
اسیلاتور اصلی
main wire
سیم اصلی
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main tube
تیوپاصلی
main vent
منقذاصلی
main store
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main wheel
چرخاصلی
rising main
جنبشاصلی
To wonder from the main topic.
از مطلب اصلی دور افتادن
What is the main obstacle ?
مانع اصلی چیست ؟
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
main diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
main color
رنگ اصلی
main color
رنگ زمینه
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main transformer
تغییردهندهاصلی
main stand
تکیهگاهاصلی
main stalk
ساقهاصلی
main engines
موتورهایاصلی
the main army
بخش عمده ارتش
main clause
رجوع شود به clause independent
main clauses
رجوع شود به clause independent
main carriage
حاملاصلی
main cleanout
تمیزکنندهاصلی
main duct
لولهاصلیآب
main entrance
ورودیاصلی
main fan
پروانهاصلی
main glider
غلتکاصلی
main inlet
دهانهاصلی
main leg
پایهاصلی
main mirror
آینهاصلی
main parachute
چتراصلی
main section
قسمتاصلی
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main contact
کنتاکت اصلی
main body
عمده قوا
main beam
شعاع اصلی
main beam
شاه تیر
main battery
باطری اصلی
main battery
توپ اصلی ناو
main axis
محور اصلی
main attack
حمله اصلی
main attack
تلاش اصلی نیروها
main attack
تک اصلی
main armament
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
main body
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main building
ساختمان اصلی
main connection
اتصال اصلی
main column
ستون اصلی
main coil
بوبین اصلی
main coil
سیم پیچ اصلی
main circuit
مدار اصلی
main carburetor
کاربراتور اصلی
main canal
کانال اصلی
main camshaft
میل بادامک اصلی
main cable
کابل اصلی
main busbar
شمش اصلی
main anode
اند اصلی
main amplifier
تقویت کننده اصلی
main road
جاده اصلی
main lines
خط اصلی
main lines
کانال اصلی
main lines
نهر مادر
main lines
نهر اصلی
main line
خط اصلی
main line
کانال اصلی
main line
نهر مادر
main line
نهر اصلی
water main
شاه لوله اب
main road
راه اصلی
gas main
لوله اصلی گاز
gas main
شاه لوله گاز
fire main
لوله اب اتش نشانی
coup de main
حمله ناگهانی با تمام قوا
collecting main
شبکه دریافت
collecting main
شبکه جمع کننده
blast main
لوله دم
main roads
راه اصلی
main roads
جاده اصلی
water main
لوله هادی اب
main exciter
محرک اصلی
main door
در اصلی
main drain
زهکش اصلی
main drain
پمپ اصلی خن ناو
main guard
پست نگهبانی اصلی
main gap
فاصله تخلیه اصلی
main gap
شکاف اصلی
main fuse
فیوز اصلی
main effort
تلاش اصلی
main effort
تلاش اصلی نیروها
main frame
کامپیوتر بزرگ
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
main fire
سیستم اصلی اتش
main field
میدان اصلی
main electrode
الکترود اصلی
main exchange
مرکز اصلی
main feed
تغذیه اصلی
main office
مرکز اصلی
main distribution
مقسم اصلی
main contractor
مقاطعه کار اصلی
main members
قطعات اصلی
main deck
پل اصلی
main deck
عرشه اصلی ناو
main memory
حافظه اصلی
main current
اتصال سری
main motor
موتور اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com