Dictiornary-Farsi | major generals | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 133 (7 milliseconds)

English	Persian
major generals	سرلشکر
major generals	سرلشگر
major generals	امیر تومان تومان اغا


Other Matches

generals	جامع همگانی
generals	عمومی
generals	کلی
generals	عام
generals	سرتیپ سرکرده
generals	متداول
generals	کلی معمولی
generals	همگان
generals	همگانی
generals	سرتیپ
generals	ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
generals	کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
generals	استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
generals	طبقه
generals	ژنرال ارتشبد
generals	مربوط به همه چیز
generals	معمولی و نه مخصوص
generals	شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals	برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
generals	ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
director generals	رئیس کل
director generals	مدیر کل
Governor Generals	استاندار
Secretary-Generals	دبیرکل
Governor Generals	حاکم کل
Governor Generals	فرماندار کل فرمانفرما
Governor Generals	والی
major	یاور
major <adj.>	بنیانی
major <adj.>	ضروری
major <adj.>	مهم
major <adj.>	حیاتی
major <adj.>	اساسی
major <adj.>	عمده
major <adj.>	اصلی
t. major	سرشیپورچی
major	مهاد متخصص شدن
major	کبیر
major	طویل ارشد
major	مهم عمده
major	سرگرد ارتش
major	رشته اصلی
major	سرگرد
major	بالغ
major	مهم
major	اصلی
major	بزرگ
major	بیشتر اعظم
major	بزرگتر
major	عمده
major	مهاد
major	اکبر
major	ارشد
the major premise	کبری
quart major	ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
major term	شرط عمده واساسی
major suit	دست عالی وپر امتیاز
major sort	مرتب سازی اصلی
major sort	جورسازی عمده
major seminary	دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
major road	راه با حق پیش افت راه با پیش افت
major road	راه با حق تقدم
major product	تولیدات عمده
major premise	مقدمه کبری
major planets	سیارات بزرگ
major pieces	سوارهای سنگین شطرنج
trumpet major	سر شیپورچی
ursa major	دب اکبر
major corporation	شرکت سهامی بزرگ
Plantago major	بارهنگ [گیاه شناسی]
major diagonal	قطر اصلی [ریاضی]
teres major	ماهیچهحداکثرترس
major motions	مهمترینحرکات
vis major	قوه قاهره
vis major	فورس ماژور
ursa major	هفت اورنگ مهین
ursa major	خرس بزرگ
ursa major	خرس برزگ
major penalty	اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
major general	امیر تومان تومان اغا
drum major	طبل بزرگ
brown major	براون بزرگتر
brown major	براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
canis major	کلب اکبر
canis major	سگ بزرگ
cqnis major	کلب اکبر
etat major	ستادارتش
force major	قوه قهریه
drum major	فرمانده طبالان
sergeant major	استوار
sergeant major	گروهبان یکم
major general	سرلشگر
major general	سرلشکر
major domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo	نافر خوان سالار
major-domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo	نافر خوان سالار
major-domos	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos	نافر خوان سالار
force major	فورس ماژور
major activity	شعبه اصلی
major activity	قسمت عمده فعالیت عمده
major cycle	چرخه بزرگ
major depression	افسردگی عمده
major cycle	بزرگ چرخه
major epilepsy	صرع بزرگ
major fleet	ناوگان عمده دریایی
major command	فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major foul	خطای عمده
major occultation	غیبت کبری
major assembly	قطعه عمده
major assembly	قسمت عمده دستگاه
major cycle	کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major axis	محور کانونی
major party	حزب اکثریت
major command	یکان عمده
major party	حزب سیاسی پیرو درانتخابات
major end item	اقلام عمده
major end item	اقلام عمده امادی
one of the two major sects among muslims	سنی
one of the two major sects among muslims	مذهب اهل تسنن
major types of shoes	عمدهتریناشکالکفش
column major order	بترتیب ستونی
major edible crustaceans	عمدهترینخرچنگهایخوراکی
major sort key	یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
major inner reaping throw	عمدهترینپرتابدروایداخلی
major sect among shii muslims	اثنی عشری
major international road signs	عمدهترینعلائمجهانیجاده
major outer reaping throw	عمدهترینپرتابدروایخارجی
major North American road signs	عمدهترینعلائمجادهایدرآمریکایشمالی