Dictiornary-Farsi | make-weight | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
make-weight	سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make-weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار


Other Matches

make weight	سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار
weight average molecular weight	میانگین وزنی وزن مولکولی
To make money. To make ones pile.	پول درآوردن ( ساختن )
to make friends [to make connections]	رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
weight	بارکردن
weight	وزن دادن
weight	گرانی
weight	میزان
weight	لنگر
weight	بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight	سنگین کردن
weight	چیزسنگین
weight	سنگ وزنه
weight	نزن
weight	وزن
weight	فشار
self weight	خود وزن
self weight	ویژه وزن
weight	سنگینی
weight in	وزن کشی
weight	قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
it is of no weight	قدرواهمیتی ندارد
he is half your weight	وزن او نصف وزن شما است
throw one's weight around <idiom>	ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
put on weight <idiom>	افزایش وزن
landed weight	وزن کالا هنگام تخلیه
unladen weight	وزن ناخالص خودرو
weight percent	درصد وزنی
heavy weight	38+ کیلوگرم
heavy weight	001 کیلوگرم
gross weight	وزن ناویژه
heavy weight	سنگین وزن
gross weight	وزن ناخالص
heavy weight	18+ کیلوگرم
gross weight	وزن با فرف
gross weight	وزن کل
weight program	تمرین وزنه برداری
weight trainer	مربیوزنه
it pulls its weight	نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
weight trainer	آموزندهوزنه
laden weight	وزن کلی خودرو با بار
light weight	سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
letter weight	کاغذ نگاه دار
You are going to gain weight. if you let yourself go.	اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
sliding weight	وزنمتحرک
where is the kilogramme weight ?	وزنه ....
where is the kilogramme weight ?	سنگ کیلوگرم کجاست
weight ratio	نسبت وزن
pull one's weight <idiom>	کارها را تقسیم کردن
weight the sugar	قند را بکشید
weight throw	پرتاب وزنه
weight ton	تن سنگین
weight training	بدن سازی
weight zone	مربع وزن گلوله
wet weight	وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
landing weight	وزن فرود
net weight	وزن خالص
paper weight	کاغذ نگهدار
ramp weight	حداکثر وزن ممکن هواپیما
short weight	سنگ کم
short weight	وزنه کم
specific weight	وزن مخصوص
specific weight	سنگینی ویژه
specific weight	وزن ویژه
operating weight	وزن عملیاتی
net weight	وزن کلی
molecular weight	جرم مولکولی
molecular weight	وزن مولکولی
milliequvalent weight	وزن هم ارز میلی گرمی
middle weight	میانه
middle weight	میان وزن
maximum take off weight	حداکثر وزن برخاستن
statistical weight	احتمال ترمودینامیکی
statistical weight	وزن اماری
weight belt	کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function	تابع وزنی
empty weight	وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
weight index	شاخص موزون
weight lifter	وزنه بردار
weight lifting	وزنه برداری
weight man	پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight of solids	وزن ذرات
weight and measures	سنگ و اندازه
unladen weight	وزن کامل خودرو
the weight is kilogrammes	وزن
the weight is kilogrammes	ان 5 کیلوگرم است
to carry weight	نفوذ یا اهمیت داشتن
toe weight	وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
total weight	وزن کل
unit weight	وزن مخصوص
unit weight	وزن واحد
paper weight	وزنه
formula weight	وزن فرمولی
beta weight	وزن بتا
atomic weight	وزن اتمی
counter weight	وزنه تعادل
atomic weight	جرم اتمی
atomic weight	وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
counter weight	وزنه مقابل
cross weight	وزن ناخالص
carpet weight	وزن فرش
curb weight	وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
gross weight	وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
atomic weight	wt.at :symb
bow weight	وزن کمان
brake weight	لنگر
basis weight	وزن پایه
avoirdupois weight	اوزان و مقیاسات اجناس
to lose weight	لاغر شدن
weight by volume	وزن حجمی
certificate of weight	گواهی وزن
dead weight	وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
light-weight	سر خالی
volumetric weight	وزن حجمی
fixed weight	وزن ثابت
dead weight	کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight	وزن خشکه
dead weight	خودوزن
dead weight	وزن بی اوار
dead weight	ویژه وزن
counter weight	پاسنگ
equivalent weight	وزن هم ارز
equivalent weight	وزن معادل
drop weight	وزن سقوطی
design take off weight	حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
draw weight	نیروی لازم برای کشیدن زه
bat weight	وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
special weight race	مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
weight for age race	مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
light weight concrete	بتن سبک
area weight balance	ترازوی مسطح
maximum landing weight	حداکثر وزن فرود
sash balancing weight	پارسنگ
sash balancing weight	وزنه متعادل کننده
weight and balance sheet	برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
size weight illusion	خطای ادراکی اندازه- وزن
aitcraft operating weight	وزن اصلی هواپیما
dead weight tonnage	گنجایش باری
design gross weight	حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design landing weight	حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
governor balance weight	وزنه تعادل رگولاتور
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
gram moleculare weight	وزن مولکول گرم
gram formula weight	وزن فرمولی به گرم
gram equivalent weight	وزن هم ارز- گرم
gram equivalent weight	وزن گرمی هم ارز
gram atomic weight	وزن اتمی به گرم
ankle/wrist weight	کمربندلاغری
molecular weight distribution	توزیع وزن مولکولی
To weight up the pros and cons of something .	مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
light weight unit	واحد ساختمانی سبک
light weight concrete	بتن سبک
light weight cable	کابل سبک
design maximum weight	حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
To weight the pros and cons of something.	خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
molecular weight determination	تعیین وزن مولکولی
power to weight ratio	نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
gram atomic weight	وزن گرمی اتم
weight-driven clock mechanism	مکانیزم ساعتپانولدار
tirtyfive pound weight throw	مسابقه پرتاب چکش
number average molecular weight	میانگین عددی وزن مولکولی
zero air voids unit weight	وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
weight average degree of polymerization	میانگین وزنی درجه بسپارش
margin of difference of weight in coins	حد ترخص
margin of difference of weight in coins	حد ترخیص allowance
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight	دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
to make an a	پیش مزد دادن
to make a	فاهرساختن
to make a	نمودار کردن
to make up to any one	پیش کسی خود شیرینی کردن
to make	شاش کردن
to make	زهراب ریختن شاشیدن
to make an a of any one	با کسی اشنایی کردن
to make	ادرارکردن
to make something	چیزی را درست کردن
to make a d.	دفاع کردن
to make a f.	دارایی یاثروت بهم زدن متمول شدن
to make an a	پول پیش دادن
to make an a	مساعده دادن
to make a r. for something	چیز یرا خواهش کردن
to make a r for something	برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
to make one's	بارخود را بستن
to make a for	دردسترس گذاشتن
to make an a of	احمق یانادان کردن
to make a f.	چیزدارشدن
As you make your bed so you must lie on it <idiom>	هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
to make out someone [something]	تشخیص دادن کسی [چیزی]
make-up	ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up	آرایش [سازمانی یا سیستمی]
make-up	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
to make out	نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
make at	حمله کردن
to make of something	در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
What do you make of this [it] ?	نظر شما در باره این چه است؟
I can't make anything of it.	من این را اصلا نمی فهمم [درک نمی کنم] .
to make it up	اشتی کردن
to make away	بر باد دادن
make a go of <idiom>	موفقشدن