English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mapping device دستگاه نگاشت
Other Matches
mapping نقشه برداری کردن
mapping نگاشت [ریاضی]
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
mapping نگاشت
mapping نقشه برداری
mapping بازنمایی [ریاضی]
mapping ترانگاشت [ریاضی]
mapping نمایش مطابقه [ریاضی]
mapping تبدیل طرح مسیردهی
eco mapping بوم نگاری
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
texture mapping 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
texture mapping 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
linear mapping نگاشت خطی [ریاضی]
memory mapping نگاشت حافظه
memory mapping نقشه حافظه
device ماشین یا وسیله کارا
device دستگاه
device چاشنی
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device name نام دستگاه
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device تمهید
device الت
device دستگاه اسباب وسیله
device تجهیزات
device اپارات
device فزاره
device خارضامن
device عامل
device ضامن
device وسیله
device ابزار
device اسباب
device شعار دستگاه
device اختراع
device شیوه
device حیله
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device PRN برای پورت چاپگر
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device وسیله جانبی
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device بسیار درست
point device کاملا راست
pointing device دستگاه اشاره گر
point device بی عیب
pressure device ماسوره فشاری
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
peripheral device دستگاه جنبی
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device تجهیزات اندازه گیری
microcoding device دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device دستگاه غیر اهمی
output device دستگاه خروجی
overcurrent device دستگاه حفافت
overload device فیوز گرمایی
passive device دستگاه منفعل
pressure device عامل فشاری مین
symbolic device دستگاه سمبلیک
synchronous device دستگاه همگام
synchronous device دستگاه همزمان
fastening device پوچگیره
locking device ابزار
warning device وسیلههشدار
timing device وسیله
timing device ساعتی
So dont try to device yourself . سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . کسی را گول زدن
physical device ابزار مادی
military device اسباب ارتشی
switching device تجهیزات سوئیچینگ
storage device دستگاه انباره
storage device انباره
pull device ماسوره کشش مین
pull device عامل کششی
safety device دستگاه ضامن
safety device ضامن
safety device خارضامن
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device دستگاه ترتیبی
sighting device وسیله نشانه روی
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device دستگاه انبارش
storage device دستگاه ذخیره
storage device دستگاه ذخیره سازی
lifting device ابزار بالا بر
logic device دستگاه منطقی
binary device دستگاه دو حالته
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
device cluster گروه دستگاه
device code کد دستگاه
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
device dependent وابسته به دستگاه
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver محرک دستگاه
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
device flag پرچم دستگاه
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence مستقل از دستگاه
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device ضامن ضد مین روبی
bistable device دستگاه دوپایا
bending device کج گیر
audio device دستگاه سمعی
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device دستگاه ناهمگام
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
clamping device وسایل قید و بست
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device دستگاه ارتباطی
electroreceptive device وسیله برقی
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
device independence استقلال دستگاه
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
gripping device متعلقات گیره و بست
active device دستگاه فعال
analog device دستگاه انالوگ
analog device دستگاه قیاسی
active device دستگاه کنشی
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device وسیله احتراق
illuminating device تجهیزات روشنایی
input device دستگاه ورودی
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
firing device ماسوره
firing device عامل منفجرکننده
dedicated device دستگاه اختصاصی
device status وضعیت دستگاه
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
discrete device دستگاه گسسته
display device دستگاه نمایش
drawing device دستگاه ترسیمه
dressing device دستگاه مستقیم کنی
device number شماره دستگاه
firing device ماسوره مین
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
automatic steering device سکان خودکار
acoustic resonance device دستگاه همنوایی صوتی
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
metal detection device دستگاه فلزیاب
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
anti interference device دستگاه ضد تداخل
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
metal detecting device دستگاه فلزیاب
slat tilt device وسیلهسرازیریمیله
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
data preparation device دستگاه اماده سازی داده
data storage device دستگاه ذخیره داده
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
pipe bending device لوله خمکن
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
firing pressure device ماسوره فشاری مین
firing pull device ماسوره کششی مین
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
head cleaning device وسیله هد پاک کن
high lift device وسایل برای زیاد
mass storage device دستگاه انبوه ذخیره
mass storage device دستگاه تل انبارش
input output device دستگاه ورودی و خروجی
solid state device دستگاه حالت جامد
data entry device دستگاه داده دهی
time delay device دستگاه تاخیردار
unit record device دستگاه ضبط واحد
charge coupled device دستگاه بار جفت شده
voice operated device دستگاه با کار افت صدایی
air navigation device دستگاههدایتهوایی
anti-skating device دستگاهضدلفزش
coupling guide device دستگاهحافظاتصال
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
charge coupled device دستگاه توام با بار
charge coupled device اسباب تزویج علامت
current consuming device وسیله برقی
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
charge coupled device حافظه با اطلاعات چرخان
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com