Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
English
Persian
market overt
بازار اشکار
market overt
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
Other Matches
overt
اشکار
overt
معلوم
overt
واضح نپوشیده
overt
اشکارا
overt
علنی
overt
فاش
overt
عمومی
overt collusion
تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
overt act
عملی که در عالم خارج محسوس باشد
overt act
کار آشکار
overt behavior
رفتار اشکار
overt homosexuality
همجنس خواهی اشکار
market
به بازار عرضه کردن
market
درمعرض فروش قرار دادن
market value
ارزش
market value
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
down-market
رجوع شود به downscale
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market value
ارزش بازاری
market value
قیمت بازار
market value
در بازار قیمت بازار
market
در بازار دادوستد کردن
market
فروختن
market
مرکزتجارت
outside market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
off-market
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
market
بازار فروش
[اقتصاد]
market
بازار
market
محل داد وستد
market mechanism
طرز کار بازار
market trust
بازار انحصاری
market leader
پیشرو بازار
narrow market
بازار محدود
oil market
بازار نفت
organized market
بازار سازمان یافته
market leader
پیشقدم در بازار
market information
اطلاعات و دادههای بازار
market imperfection
ناقص بودن بازار
perfect market
بازار کامل
price market
وضع کردن قیمت در انحصار
market mechanism
مکانیسم بازار
market trends
روندهای بازار
market system
نظام بازار
market price
قیمت بازار
market penetration
نفوذ به بازار
market oriented
در جهت بازار
market oriented
بازاری
market leader
دارای رهبریت بازار
market review
بررسی بازار
market survey
بررسی بازار
market prices
قیمتهای بازار
market opportunity
فرصت بازار
market risk
خطر بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market segmentation
تجزیه بازار
market share
سهم بازار
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market structure
ساخت بازار
market structure
بنیان بازار
market prices
قیمتهای تعیین شده در بازار
financial market
بازار مالی
to put on the market
درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market
به بازار عرضه کردن
to put on the market
به بازار عرضه کردن
carpet market
بازار فرش
seller's market
بازار فروشنده
flea market
<idiom>
بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
There is no market for it in Iran .
درایران مصرفی ندارد
to place on the market
درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market
فروختن
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
off-market purchases
خرید در بیرون از بورس
to place on the market
فروختن
To depress the market .
بازار را کساد کردن
On the free market .
دربازار آزاد
the market is dull
بازار راکد است
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
spot market
بازار معاملات نقدی
spot market
بازار نقدی
soft market
بازار با تقاضای خوب
sharing the market
تقسیم بازار
seller's market
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
security market
بازار اوراق بهادار
securities market
بازار اوراق بهادار
the market is dull
بازار کساداست
to make a market of
معامله کردن
market gardening
شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
market gardener
باغکار سبزیکار
market garden
مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
labour market
متقاضیکار
cattle market
محلفروشاحشام
widening of market
گسترش بازار
wage market
بازار دستمزد
to rig the market
با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
rig the market
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
market imperfection
نقص بازار
dead market
بازار کساد
bullish market
بازار رو به رونق
bullish market
بازار احتکاری
bullion market
بازار شمش
bull the market
بازار را گرم کردن
break into the market
در بازار رسوخ کردن
bearish market
بازار رو به افول
black market
دربازارسیاه معامله کردن
black market
بازار سیاه
buyer's market
بازار خرید
buyer's market
بازاری که درکنترل خریدارست
credit market
بازار اعتباری
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market
قبضه نمودن بازار
commodity market
بازار کالای مصرفی
commodity market
بازار مواد اولیه
commodity market
بازار کالا
capital market
بازار سرمایه
buyers market
بازار خرید
buyer's market
بازار مناسب برای خریدار
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock market
بورس سهام وارز
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
free market
بازار ازاد
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open market
بازار باز
open market
بازار ازاد
market places
بازار
Common Market
بلژیک
Common Market
فرانسه لوکزامبورگ و هلند
flea market
سمساری
money market
بازار پول
market research
بررسی بازار
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research
بازارپژوهی
market research
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market economy
اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market place
بازار
market appraisal
سنجش بازار
foreign market
بازار خارج
market forces
نیروهای بازار
market acceptance
پذیرش کالا توسط بازار
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
market failure
ناتوانی بازار
market equilibrium
تعادل بازار
futures market
بازار خرید و فروش سلف
gold market
بازار طلا
market channels
مجاری توزیع
home market
بازار داخل کشور
idols of the market
اوهام ناشی از سخن وامیزش
imperfect market
بازار ناقص
loan market
بازار وام
market demand
تقاضای بازار
Common Market
بازار مشترک
market forces
عوامل موثردر بازار
market freedom
ازادی تجاری
easty market
بازاراست تا
domestic market
بازار داخلی
home market
بازار داخلی
market freedom
ازادی بازار
market functions
وفائف بازار
exchange market
بازار داد و ستد
exchange market
بازار اسعار
dead market
بازار کم فروش
fair market
هفته بازار
fair market
بازار مکاره
falling market
بازار رو به زوال
labor market
بازار کار
market grades and grading
طبقه بندی بازار
market demand schedule
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
kerb market
[British E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market
[American E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market clearing price
قیمت تعادل در بازار
market directed economy
اقتصاد مبتنی بر بازار
dual labor market
بازار کار دوگانه
open market price
قیمت بازار ازاد
open market operations
عملیات بازار ازاد
the islamic inspector of the market
محتسب
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
mass market product
محصول پر فروش
foreign exchange market
بازار ارز
black market operations
عملیات بازار سیاه
aggregate market supply
عرضه کل بازار
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
market rate of interest
نرخ بهره بازار
open market rate
نرخ بازار ازاد
demand and supply market
بازار عرضه و تقاضا
free market system
نظام بازار ازاد
The gold market is booming .
بازار طلااینروزها گرم است
free market economy
اقتصاد بازار ازاد
developed market economy countries
کشورهای مرفه
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
He eats bread at the ruling market price.
<proverb>
نان را به نرخ روز مى خورد .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com