Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
master tape
شاه نوار
Other Matches
master off
استاد شمشیربازی
master
مخدوم
the master
در
master
قطعه کار اصلی
master
جامع
master
مدل اصلی
master
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master
استاد شطرنج
master
کاپیتان کشتی
master
کسب مهارت کردن
master
ماهر شدن در چیزی
master
اصلی
master
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master of
سرپرست گروه شکار روباه
master
چیره دست شدن
master
ماهر شدن
master
ارباب صاحب
master
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master
سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master
رام کردن
master
تسلط یافتن بر
master
استادشدن
master
تسلط یافتن
the master
خداوند
to be a master of
دارا بودن
to be a master of
در اختیار خودداشتن
master
ارباب استاد
old master
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master
نقاشی هر یک از این هنرمندان
master's
فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master
دانشور
master
چیره دست
master
خوب یادگرفتن
master
ماهرشدن
master
صاحب
master
پیر
master
مدیر مرشد
master
رئیس
master
کارفرما
tape
نوار پهن بالای تور
tape
نوار بستن
tape
ماده بلند و باریک مسط ح
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
نوار خط پایان
tape
تایپت
tape
نوار
tape
روی نوار ضبط کردن نواربرداری کردن
tape
بانوار بستن
tape
نوار ضبط صوت
tape
نوار زدن ضبط کردن
tape
نوارچسب
tape
نوار چسب
This tape has just come out.
این نوار تازه درآمده
tape
تپت
master mariner
ناخدای کشتی بازرگانی
language master
اموزگار زبان
iron master
رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
iron master
اهن ساز
master mind
عقل کل
head master
مدیر اموزشگاه
head master
مدیر مدرسه
head master
رئیس
master of ceremonies
رئیس تشریفات
master console
پیشخوان اصلی
master carpenter
سرنجار
language master
زبان اموز
master carpenter
سردرودگر
master builder
معمارباشی
master builder
بنای مقاطعه کار
master builder
معمار
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
he is a past master in
او در استاد یا کهنه کار است
master of the time
صاحب الزمان
master of the horse
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master file
شاه پرونده
master document
مدرک اصلی
master data
دادههای اصلی
master data
شاه دادهها
master data
شاه داده
master clear
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master clock
زمان سنج اصلی
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
harbour master
متصدی بندر
master mode
حالت راهبر
master mode
وضعیت اصلی
master mind
فکر بزرگ
master menu
برنامه غذایی اصلی یکان
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
international master
استاد بین المللی شطرنج
master in lunacy
مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master clock
شاه زمان سنج
singing master
اموزگار سرایش
ship's master
افسرارشد کشتی
ship's master
کاپیتان کشتی تجاری
scout master
در پیشاهنگی :سر رسد
sailing master
افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
ring master
رئیس سیرک
taxing master
مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
pilot master
سر راهنما
missile master
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
truck master
مامور یا سرپرست چندکامیون
wagon master
مسئول واگن
master agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
master agreement
توافق اولیه
They all acknowledge him master .
همه او را به استادی قبول دارند
To be a master of ones craft.
درفن خود استاد بودن
question-master
فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
Master of Science
فوقلیسانسMSc-
master cord
ریسماناصلی
whore master
جنده باز
wagon master
رئیس قطار
mint master
رئیس ضرابخانه
master's certificate
گواهینامه فرماندهی
master service
انشعاب اصلی
master sergeant
سرگروهبان
master sergeant
استوار ارشد نیروی زمینی
master routine
شاه روال
master rod
شاتون اصلی
master race
نژاد برتر
master program
شاه برنامه
master plot
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master slave
ارباب و برده
master slice
شاه قاچ
master workman
سرکارگر
master workman
استاد کار
master workman
سر کارگر
master tournament
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master stroke
شاهکار
master stroke
هنر نمایی
master stroke
استادی
master station
پست اصلی مخابرات
master station
ایستگاه اصلی
master station
شاه ایستگاه
master physician
سر پزشک
harbour master
رئیس بندر
cargo master
هواپیمای کارگوماستر
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
master plans
نقشه مجموعه
master plans
نقشه کلیات
master plan
نقشه مجموعه
master plan
نقشه کلیات
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
chess master
استاد شطرنج
master keys
قاعده کلی شاه کلید
past master
استاد پیشین
past master
استاد قدیمی
master switch
کلید اصلی
master switches
کلید اصلی
candidate master
نامزد استادی شطرنج
cargo master
نوعی هواپیمای باری
beach master
رئیس بارانداز
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
dock master
راهنمای حوض
drill master
مشق دهنده
drop master
مدیر پرش
drop master
سرپرست پرش
station master
رئیس ایستگاه
master keys
کلید چندین قفل
french master
اموزگار
french master
فرانسه
Master of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master key
کلید چندین قفل
master key
قاعده کلی شاه کلید
master of ceremonies
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
globe master
نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master
رئیس بندر
harbor master
مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master
راهنمای بندر
tape line
قابدار
tape library
کتابخانه نوارها
nine track tape
نوار نه شیاره
one time tape
نوار یک لبه
tape file
پرونده نواری
tape handler
unit tape magnetic
tape line
متر
tape jam
گیر کردن نوار
tape label
برچسب نوار
scratch tape
نوار چرکنویس
tape drive
نوار چرخان نوار ران
tape cassette
کاست نوار
tape librarian
بایگان نوار
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
one time tape
نوار یک رویه کلید رمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com