English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
Other Matches
aerobic power توان هوازی
maximal وابسته به حداکثر
maximal بیشین
maximal حداکثر
maximal وابسته به ضرب المثل
aerobic هوازیست
aerobic هوایی
aerobic هوازی
aerobic organisms موجودات هوازی
aerobic bacteria باکتری هوازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
will power <idiom> قدرت
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power قوه [ریاضی]
power توان [ریاضی]
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
will-power قدرت اراده
will-power عزم راسخ
will-power تصمیم
power saw اره ماشینی
power on روشن کردن
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power down قطع برق خاموش کردن
power down قطع نیرو
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
outside power جریان خارجی
power saw دستگاه اره
in power دارای اختیارات
in power صاحب مقام
will-power اراده
will to power قدرت خواهی
useful power توان مفید
useful power قدرت مفید
e. power قوه مجریه
e. power نیروی اجرایی
power up روشن کردن
power up برق
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power زور
power زور بکاربردن
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power دولت
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power انرژی
power توانایی
power شدت
power قدرت نیرو
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power قوه یا توان
power قدرت
power برتری
power توان نیرو
power برق
power اقتدار سلطه نیروی برق
power قدرت دیدذره بین
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power توان برقی
power نیرو
power توان
power دستگاه برقی
power برقی
power درشت نمایی قدرت دوربین
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power حذف توان کامپیوتر
power خاموش کردن یک وسیله
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power of authority اجازه نامه
power supply منبع انرژی
power shovel ماشین خاک کش
power politics سیاست جبر زور طلبی
power rammer زمین کوب مکانیکی
power of attorney اجازه نامه
power of procuration اجازه نامه
power of reservation حق اعتراض
power politics سیاست زور
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power outege قطع قدرت
power outege قطع برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power shovel بیل مکانیکی
power of procuration اختیار نامه
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power test ازمون قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret برجک برقی
power unit پیش راننده
power of authority اختیار نامه
power surge برق ناگهانی
power supply مبدل برق
power supply تامین کننده برق
power source منبع قدرت
power spectrum طیف توانی
power transmission انتقال انرژی
power steering فرمان خودکار
power stroke مرحله قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
power supply منبع تغذیه
power of attorney اختیار نامه
power of production نیروی تولید
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power dive شیرجه
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power distribution پخش قدرت
power blower دمنده برقی
power brake ترمز سروو
power cable کابل قدرت
power cable کابل جریان قوی
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
resolution power توان تفکیک
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power house کارخانه برق
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power series سری توانی [ریاضی]
power of a point قوت یک نقطه نسبت به یک دایره [ریاضی]
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
world power جهان نیرو
power-on button دکمهروشنشدندستگاه
power-on light چراغروشنشدندستگاه
TV power button دکمهروشنکنندهتلوزیون
power struggle مبارزه برای صاحب مقام شدن
power struggle نقشه تهاجمی
corridors of power مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
power cut قطعبرق
power point اتصالبرق
power worker فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
power-sharing روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
power turbines توربینهایقدرت
power train آموزشقدرت
world power ابرنیرو
world power قدرت دنیوی
world power قدرت جهانی
world power کشوربسیار قوی
moving power نیروی جابجا کننده
power button دکمهروشن
power indicator شاخصروشن
power socket پریز برق
power takeoff قدرت
Power of distiction. قوه تشخیص
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com