Dictiornary-Farsi | means end expectation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 82 (5 milliseconds)

English	Persian
means end expectation	انتظار وسیله- هدف


Other Matches

expectation	پیش نگری
expectation	انتظار
expectation	توقع
expectation	پیش بینی
expectation	امید
expectation	مقدار امید ریاضی
beyond one's expectation	مافوق انتظار کسی
expectation value	مقدارمتوقع
expectation value	مقدار مورد توقع
expectation	چشم داشت
mathematical expectation	امید ریاضی
contrany to my expectation	برخلاف انتظارمن
error of expectation	خطای انتظار
contrary to my expectation	برخلاف انتظارمن
price expectation	پیش بینی قیمت
price expectation	انتظارات درباره قیمت
by all means <adv.>	قطعا
not even by [not even through] [not even by means of ]	نه حتی به وسیله [به طریق]
he means well	نیتش خوب است
he means well	قصد بدی ندارد
he says what he means	مقصودخودراصریحابیان میکند
i do not know what he means	نمیدانم مقصودش چیست
by some means or other <adv.>	هیچ چیز [اصلا]
means are not a	وسایل فراهم نیست
Certainly not! [By no means!]	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
How . In what way. By what means.	چطور؟
by all means <adv.>	حتما
by all means <adv.>	کاملا
by all means	با تمام وسائل
means	درامد
means	دارایی
means	استطاعت وسایل
means	وسایل
means	توانایی
by all means	هر طورباشد
by all means	بهمه حال
by no means	به هیچ وجه
means	وسیله
by means of	به وسیله
by f. means	ملایمت
by f. means	بامدادا
means	وسائل
means	توانائی درامد
means	دارائی
by all means	بهر قیمت که باشد
means	استطاعت
ways and means	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
means test	سنجش استطاعت مالی
means tests	سنجش استطاعت مالی
means-tested	متغیرغیروابسته
By no means . By no account .	به هیچ وجه
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
By no manner of means .	بهیچ وجه من الوجوه
to live beyond one's means	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
the means and the extremes	دو میان و دو کرانه
blocking the means	سد ذرایع
means against rust	ابزارهای گرد زدا
lack of means	عدم تمکن
means objects	اشیاء وسیله
he means mischief	است
he means mischief	مقصودش شیطنت
means of production	ابزار تولید
means of production	وسایل تولید
means of transport	وسائط نقلیه
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
fraudulent means	وسائل متقلبانه
ends and means	هدف و وسیله
aman of means	ادم دارایا با استطاعت
committee of ways and means	کمیسیون مالی
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
this word means a dog	معنی این کلمه سگ است
the end sanctifies the means	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
means of attaining one'd end	وسیله رسیدن بمقصود
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.	ابدا"چنین چیزی نیست
means ends analysis	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
means end relations	روابط وسیله- هدف
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
this word means a dog	این واژه یعنی سگ
This new frontier incident probably means war.	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است