Dictiornary-Farsi | means of attaining one'd end | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 75 (5 milliseconds)

English	Persian
means of attaining one'd end	وسیله رسیدن بمقصود


Other Matches

attaining	زدن
attaining	احراز کردن
attaining	بدست اوردن بانتهارسیدن
attaining	تمام کردن
attaining	موفق شدن
attaining	نائل شدن
attaining	رسیدن
attaining	دست یافتن
attaining one's majority	بالغ شدن
i do not know what he means	نمیدانم مقصودش چیست
by all means <adv.>	کاملا
he says what he means	مقصودخودراصریحابیان میکند
How . In what way. By what means.	چطور؟
he means well	قصد بدی ندارد
he means well	نیتش خوب است
by no means	به هیچ وجه
by means of	به وسیله
by all means <adv.>	قطعا
by all means <adv.>	حتما
Certainly not! [By no means!]	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
means are not a	وسایل فراهم نیست
by some means or other <adv.>	هیچ چیز [اصلا]
not even by [not even through] [not even by means of ]	نه حتی به وسیله [به طریق]
by f. means	ملایمت
by f. means	بامدادا
means	وسائل
means	استطاعت
means	وسایل
means	دارایی
means	درامد
means	دارائی
means	توانائی درامد
means	توانایی
means	استطاعت وسایل
by all means	بهر قیمت که باشد
means	وسیله
by all means	بهمه حال
by all means	هر طورباشد
by all means	با تمام وسائل
means-tested	متغیرغیروابسته
means tests	سنجش استطاعت مالی
the means and the extremes	دو میان و دو کرانه
ways and means	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
By no manner of means .	بهیچ وجه من الوجوه
he means mischief	است
means test	سنجش استطاعت مالی
lack of means	عدم تمکن
fraudulent means	وسائل متقلبانه
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
ends and means	هدف و وسیله
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
to live beyond one's means	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
he means mischief	مقصودش شیطنت
means against rust	ابزارهای گرد زدا
means of production	ابزار تولید
means objects	اشیاء وسیله
aman of means	ادم دارایا با استطاعت
means of production	وسایل تولید
means of transport	وسائط نقلیه
By no means . By no account .	به هیچ وجه
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
blocking the means	سد ذرایع
this word means a dog	این واژه یعنی سگ
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
means end expectation	انتظار وسیله- هدف
committee of ways and means	کمیسیون مالی
means end relations	روابط وسیله- هدف
means ends analysis	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
the end sanctifies the means	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.	ابدا"چنین چیزی نیست
this word means a dog	معنی این کلمه سگ است
This new frontier incident probably means war.	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است