Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
medium energy particle	ذره با انرژی متوسط
medium energy particle	ذره میان انرژی
Other Matches
energy levle of a particle	تراز انرژی ذره
particle	خرده
particle	حرف
particle	لفظ
particle	ریزه
particle	ذره
accelerated particle	ذره با شتاب
elementray particle	ذره
one particle eigenfunction	ویژه تابع یک ذره
particle accelerator	شتابده
particle board	نوتخته
particle board	تخته خرده چوب
particle density	وزن مخصوص حقیقی
particle growth	رشد ذره
point particle	ذره نقطهای
quasi particle	شبه ذره
fundumental particle	ذره بنیادی
fundumental particle	ذره
virtual particle	ذره مجازی
heavy particle	ذره سنگین
beta particle	ذره بتا
vocative particle	حرف ندا
charged particle	ذره باردار
particle physics	فیزیک ذرات اتمی
particle physics	ریزچه فیزیک
discrete particle	ذره مجزا
anti particle	ضد ذره
elementray particle	ذره بنیادی
accelerated particle	ذره شتاب دار
elementary particle	ذره بنیادی
electron particle	ذره الکترونی
alpha particle	ذره الفا
an intensive particle	ادات شدید
particle physics	فیزیک ذرات
foreign particle	جسم خارجی
nuclear particle	هستک
heavy particle	باریون
semistable elementry particle	ذره شبه پایدار
wave particle duality	دوگانگی موج- ذره
mobility of a charged particle	تحرک ذره باردار
semistable elementry particle	ذره نیم پایدار
quasi stable elementry particle	ذزه نیم پایدار
quasi stable elementry particle	ذره شبه پایدار
medium	حد وسط
medium	محیط کشت
medium	میانه
medium	ملا "
medium	محیط
medium	وسیله انجام کار
medium	میانجی واسطه
medium	واسطه دلال
medium	واسطه
medium	متوسط
medium	مقدار متوسط
medium	رسانه
medium	متوسط معتدل
medium	معدل
medium	وسیله
medium	میانی
medium	مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
medium	واسط
medium	وسط یا میانگین
medium	مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium	هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium	رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium	رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium of exchange	وسیله داد وستد
medium scale	در مقیاس متوسط
medium lampholder	سرپیچ معمولی
data medium	داده رسان
medium term	میان مدت
medium pacer	توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium range	با شعاع عمل متوسط
medium voltage	ولتاژ متوسط
medium artillery	توپخانه متوسط
medium scale	نقشه مقیاس متوسط
medium gravle	شن متوسط
medium frequency	فرکانس میانه
medium of exchange	وسیله مبادله
empty medium	رسانه تهی
transfer medium	رسانه انتقال
virgin medium	واسطه دست نخورده
end of medium	انتهای رسانه
medium range	وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
medium cloud	ابرهای متوسط
polarization of a medium	قطبش محیط
medium curing	قیرهای محلول کندگیر
dispersive medium	محیط پخش
dispersion medium	محیط پاشندگی
medium frequency	بسامد متوسط
virgin medium	رسانه بکر
data medium	رسانه داده ها
medium steak	استیک متوسط سرخ یا پخته شده
circulating medium	وسیله انتقال قدرت خرید
medium-dry	شرابنهچندانشیرین RO
medium wave	موج متوسط
medium speed	بیت در ثانیه
medium scale integration	مدار مجتمع با دو قطعه
medium term planning	برنامه ریزی میان مدت
medium scale intergration	مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium term forecast	پیش بینی میان مدت
a medium sized car	یک اتومبیل متوسط
medium pace bowler	توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium frequency motor	موتور با فرکانس میانی
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
iron at medium setting	درجهمیانیدراتو
medium term loan	وام میان مدت
secondary storage medium	رسانه انباره ثانوی
medium format SLR (6 x 6)	شکلمتوسطSLR
medium scale integration	مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium range ballistic missile	موشک بالستیک میان برد
Short medium and long wave	موج کوتاه ومتوسط و بلند
medium tension distribution line	خطسیرپخشفشارمتوسط
track [on a sound recording medium]	تیتر آهنگ
track [on a sound recording medium]	تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
tumble dry at medium to high temperature	بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]	یونیماک [حمل و نقل]
energy	ورج
energy	قدرت
energy	انرژی
energy	توانایی
energy	نیرو
energy	زور
energy	کارمایه
energy	توانایی کار
energy	قوه بنیه
energy	قوه فعلیه
To consume all ones energy .	تمام نیروی خودرا مصرف کردن
wall energy	انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
magnetic energy	انرژی مغناطیسی
mechanical energy	انرژی مکانیکی
maximum energy	انرژی حداکثر
mass energy	جرم - انرژی
maximum energy	انرژی بیشینه
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
sustainable energy	انرژی جاوید
renewable energy	انرژی برگشت پذیر
vital energy	نیروی زندگی
renewable energy	انرژی تجدید پذیر
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
vital energy	قوه حیات
madelung energy	انرژی مادلونگ
luminous energy	نیروی قابل تبدیل بنور
ionization energy	انرژی یونیزاسیون
ionization energy	انرژی یونش
intrinsic energy	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
internal energy	انرژی درونی
internal energy	انرژی داخلی
zero point energy	انرژی درصفر مطلق
it is a strain on one's energy	خیلی زور میبرد
it is a strain on one's energy	خیلی زورمصرف میکند
luminous energy	نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود
loss of energy	افت انرژی
low energy	انرژی کم
low energy	انرژی پایین
light energy	کارمایه ی نور
zero point energy	انرژی نقطه صفر
light energy	انرژی نور
lattice energy	انرژی شبکه
kiloton energy	کیلوتن انرژی
interchange energy	تبدیل کردن انرژی
solar energy	انرژی خورشیدی
psychic energy	نیروی روانی
potential energy	انرژی پتانسیل
potential energy	انرژی نهانی نیروی ذخیره
potential energy	نهان توان
strain energy	انرژی تغییر شکل
strain energy	انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
energy feedstock	مواد اولیه انرژی
quantum of energy	کوانتوم انرژی
quantum of energy	مقدارکارمایه
rest energy	انرژی سکون
resonance energy	انرژی رزنانسی
rediant energy	انرژی تابشی
radiation energy	انرژی تابشی
radiant energy	نیروی موجی
sound energy	انرژی صوتی
specific energy	انرژی مخصوص
pairing energy	انرژی زوج شده
strain energy	انرژی کرنش
translational energy	انرژی انتقالی
radiant energy	انرژی تابشی
unavailable energy	نیروی عاطل و باطل
unavailable energy	نیروی خارج از دسترس
vibration energy	انرژی ارتعاشی
use up every ounce of energy	نهایت تلاش خود را به کار بستن
sustainable energy	انرژی پایدار
sustainable energy	انرژی بی پایان
transformation of energy	تبدیل انرژی
strain energy	انرژی کشیدگی
nuclear energy	انرژی هستهای
muzzle energy	نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
muzzle energy	انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
mutual energy	انرژی متقابل
thermal energy	انرژی گرمایی
sustainable energy	انرژی بی نهایت
hydration energy	انرژی ابپوشی
energy level	تراز انژی
energy efficiency	بازده انرژی لومینسانس
energy drop	افت انرژی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com