English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
memory drum گردونه یاد
Search result with all words
magnetic drum file memory درام مغناطیسی حافظه بزرگ
magnetic drum memory حافظه با درام مغناطیسی
Other Matches
drum طبل کوس استوانه
drum نورد
drum غلطک
drum ساقه گنبد
drum رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum ی
drum نوع اولیه فضای ذخیره سازی مغناطیسی کامپیوتر
drum [ستون استوانه شکل]
drum up <idiom> اختراع کردن
to drum out بیرون کردن
drum استوانه
drum طبلک
drum چلیک
drum طبل
drum طبله
drum دهل
drum فرف استوانه شکل
drum طبل زدن
drum طوقه
drum گردونه دوار
drum درام سیلندر استوانه
drum طبلک بخار طبلک
drum switch کلید غلطکی
range drum طبله بستن مسافت به توپ
guide drum طبلک راهنما
grooved drum قرقره شیاردار
gasoline drum بشکه بنزین
drum turret سر رولور استوانهای
log drum طبله واقعه نگاره
magnetic drum طبله مغناطیسی
magnetic drum درام مغناطیسی
magnetic drum طبلک مغناطیسی درام حافظه
drum plotter رسام طبله
drum plotter کشنده طبله
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
drum plotter رسام استوانهای
drum switch جابجاگر استوانهای
drum storage drum magnetic
drum head پوست طبل
drum magazine مخزن استوانهای
drum printer چاپگر طبلهای
drum majorette زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
drum miller دستگاه فرز غلطک گردان
drum controller نافم استوانهای
drum beat صدای کوس
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
drum printer چاپگراستوانهای
drum printer چاپگر طبله
drum armature ارمیچر استوانهای
drum pump پمپ استوانهای شکل
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
drum controller کنترل کننده درام
drum major طبل بزرگ
drum controller غلطک فرمان
winding drum قرقره سیم پیچی
drum roll ضربات مداوم
drum roll تندزنی
drum rolls ضربات مداوم
drum rolls تندزنی
drum brake ترمزحلقوی
rotating drum فرفاستوانهایشکلچرخشی
snare drum زهطبل
tenor drum طبلتنور
drum major فرمانده طبالان
kettle drum دمامه عصرانه مفصل
kettle drum کوس
kettle drum نقاره
kettle drum دهل
drum majors طبل بزرگ
drum majors فرمانده طبالان
to drum at a door درکوبیدن
to drum at a door درزدن
print drum طبله چاپ
range drum طبله مسافت
revolving drum طبله چرخان
rotary drum طبلک گردان
beat of drum ضربه طبل
bass drum کوس
bass drum طبل بزرگ
at beat of drum بصدای کوس
smoked drum گردونه ثبت کننده
to drum a tune ضرب مقامی راباکوس گرفتن
magnetic drum system سیستم درام مغناطیسی
rotary drum mixer میکسراستوانهای بتن
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
To drum something into someones head . مطلبی را به گوش کسی خواندن
series drum winding سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
drum type lubricating pump پمپ روغنکاری نوع غلطکی
drum type boring machine دستگاه مته نوع استوانهای
to the memory of به یادبود
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory حافظه
memory خاطره
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory یاد
memory یادگار یاد بود
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
immediate memory حافظه فوری
rotating memory حافظه چرخشی
base memory حافظه پایه
bubble memory حافظه حبابی
bubble memory مین فرفیت بالا
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory شبه حافظه
auxiliary memory حافظ کمکی
stack memory حافظه پشتهای
static memory حافظه ایستا
to commit to memory ازبرکردن
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
secondary memory حافظه ثانویه
search memory حافظه جستجو
screw to the memory بذهن سپردن
screen memory خاطره پوشان
scratchpad memory حافظه چرکنویس
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
auxiliary memory حافظه کمکی
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
remote memory حافظه دور
racial memory حافظه نژادی
programmable memory حافظه برنامه پذیر
photodigital memory خواندن چند بار
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
passive memory حافظه منفعل
optical memory حافظه نوری
one level memory حافظه یک سطحی
buffer memory حافظه میانیگر
memory word کلمه حافظه
memory trace رد یاد
memory span فراخنای یاد
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
regenerative memory حافظه احیاء کننده
regenerative memory حافظه باز زا
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
recent memory حافظه نزدیک
real memory حافظه واقعی
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory حافظه فقط خواندنی
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
memory for digits حافظه عددی
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory حافظه فرار
virtual memory حافظه مجازی
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory ذهنی کردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
associative memory حافظه انجمنی
associative memory حافظه تداعی
alterable memory حافظه اصلاح پذیر
within living memory تا انجا که مردمان زنده
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory key کلیدحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
acoustic memory حافظه صوتی
alterable memory حافظه تغییرپذیر
within living memory به یاد دارند
associative memory حافظه شرکت پذیر
memory cache حافظه پنهان
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
commit to memory حفظ کردن
control memory حافظه کنترل
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
constructive memory حافظه سازا
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory حافظه داخلی
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
memory bank بانک حافظه
memory bandwidth پهنای باند حافظه
memory allocation اختصاص حافظه
memory afterimage رد تصویر یاد
memory address ادرس حافظه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com