English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
Other Matches
datum plane سطح مبنای اب دریا
datum plane افق مبنا
datum plane سطح مبنای ارتفاع
meteorological مربوط به هواسنجی
meteorological هواسنجی
meteorological data عناصر هواسنجی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
meteorological message پیام هواسنجی
datum مبدا
datum سطح مبنا
datum یک واحد داده
datum مفروض
datum پایه
datum اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
datum سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
datum اطلاع
datum سطح مقایسه
datum داده ها
datum داده
datum ماخذ
datum مبنا
datum level سطح اب دریا
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
chart datum مبنای عمق نقشه
datum deck پل مبنا
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
datum level سطح اب ازاد
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
datum line خط مبنا
datum time ساعت تعیین محل زیردریایی
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
hydrographic datum سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
sense datum امر محسوس وقابل تحلیل
sense datum شیی محسوس
known datum point ایستگاه معلوم
reference datum سطح افق بار یاوزن هواپیما
datum point نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
datum line خط مبنای سنجش
datum line خط پایه
altitude datum ارتفاع از سطح دریا
known datum point نقطهای با مختصات وگرای معلوم
altitude datum سطح مبنای ارتفاع سنجی
datum line خط مقایسه
datum line خط مبداء
lower water datum معدل پس رفت اب دریا
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
datum sweeping mark علامت مبنای روبش
to plane a way or down بارنده صاف کردن
plane رنده
plane سطح هموار
plane سطح صاف
plane با رنده صاف کردن
plane رویه هموار
plane صاف مسطح
plane هموار
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane هواپیما
plane رنده کردن
plane سطح تراز مسطح
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane صاف هواپیما
plane مسطح
plane سطح مستوی
plane صاف کردن پرواز
plane صفحه
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
rolling plane صفحه غلطشی
routing plane رنده تهرند
sash plane رنده بغل
sagittal plane صفحه سهمی
routing plane رنده کفرند
reflection plane صفحه انعکاس
plane of fire افق مسیرتیراندازی
reflection plane صفحه بازتاب
plane table سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane of bending صفحه خمش
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
plane of departure سطح قائم تیر
plane of fire سطح تیر
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of reflection صفحه بازتاب
plane of rotation سطح دوران
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of symmetry سطح تقارن
plane of symmetry صفحه تقارن
plane polarized تابشهای الکترومگنتیک
plane wave موج صفحهای
plane wave موج مسطح
polarization plane صفحه قطبش
rabbet plane رنده دو راهه
rabbet plane رنده کام کنی
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
slant plane صفحه مسیر هدف
To board a plane. سوار هواپیما شدن
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane [Platanus] درخت چنار
sea plane هواپیمایی دریایی
passenger plane هواپیمای مسافربری
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
plane projection طرحمسطح
plane figure شکل مسطح
diving plane پرهزیردریایی
slip plane سطح لغزش
smooth plane رنده صاف کاری
smooth with the plane رنده کردن
smoothing plane رنده پرداخت
smoothing plane رنده دو تیغ
stick plane رنده میله دار
stick plane رنده با تیغه گرد
symmetry plane صفحه تقارن
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
tooth plane رنده دندانه دار
toothing plane رنده خشخاش
toothing plane رنده خط گیری
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
plane of asymmetry سطح انحراف مسیر
air plane طیاره
focal plane افق مار بر کانون عدسی
focal plane افق کانونی
focal plane صفحه کانونی
frontal plane سطح تاجی
glide plane سطح لغزش
grooving plane رنده کام کنی
grooving plane رنده شیار
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hand plane رنده کردن دستی
horizontal plane صفحه افقی
horizontal plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه افقی
transverse plane صفحه عرضی
image plane سطح تصویر
incidence plane صفحه تابش
plane of incidence صفحه تابش
plane tree درخت چنار
rebate plane رنده کام کنی
attack plane هواپیمای تک
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
battle plane هواپیمای جنگی
bedding plane بستره
chord plane صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
cleavage plane سطح مرزی
compass plane رنده سینه
core plane صفحه چنبره ها
cross plane رنده کردن
crossing plane سطح تقاطع
crystal plane سطح کریستالی
adjustable plane رنده درجه دار
crystal plane سطح بلوری
crystal plane صفحه بلور
cutting plane صفحه برش
dado plane رنده کام کنی
incline plane سطح مایل
incline plane غفلت گاه
inclined plane سطح شیب دار
moulding plane رنده ابزار
plane guard ناو نجات
plane guard ناوگارد نجات
normal plane توزیع نرمال
normal plane صفحه قائم
plane geometry هندسه مسطحه
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
objective plane سطح افق هدف
plane angle زاویه مستوی
oblique plane سطح مورب
plane iron تیغ رنده
plane iron تیغه نجاری
objective plane افق هدف
inclined plane سطح شیبدار
inclined plane سطح مورب
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
jack plane رنده دستگاه
jack plane رنده بزرگ
jack plane رنده درشت تراش
jointing plane رنده دستگاه
jointing plane رنده بلند
air plane هواپیما
plane knife تیغه رنده
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
middle plane صفحه میانتار
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
backing iron of plane پشت تیغ
plane polarized light نور قطبیده مسطح
focal plane shutter صفحهروم دریچهعدسی
mirror plane of symmetry صفحه تقارن اینهای
plane of mirror symmetry صفحه تقارن اینهای
european type plane رنده فرنگی
negative photo plane سطح افق شیشه عکس
negative photo plane افق شیشه عکاسی
plane table map نقشه مسطحه عوارض نما
plane sinusoidal wave موج سینوسی صفحهای
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
scheduled service plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
inclined shear plane سطح برش مایل
high focal plane buoy ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com