Dictiornary-Farsi | mineral water | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
mineral water	اب معدنی
mineral water	آب معدنی


Other Matches

mineral	ماده معدنی
mineral	مواد معدنی
mineral	کانی
mineral	معدنی
mineral	اب معدنی
mineral	معدن
washed mineral	لعاب سفیداب
mineral spring	چشمه معدنی
mineral trass	تراس کانی
mineral trass	تراس معدنی
mineral wax	موم معدنی
mineral wax	مومیا
mineral dye	رنگینه معدنی
mineral pitch	قیر معدنی
mineral pitch	اسفالت
mineral coal	ذغالسنگ
mineral coal	ذغال معدنی
mineral deposit	نهشت کانی
mineral jelly	وازلین
mineral kingdom	مولود جمادی
mineral material	ماده کانی
mineral material	ماده معدنی
mineral kingdom	جهان جمادات
mineral pigment	رنگ معدنی
mineral oil	نفت
mineral oil	روغن معدنی
mineral oil	روغن معدنی یانفت
mineral oil refinery	پالایشگاه روغن معدنی پالایشگاه نفت
by water	از راه رودخانه
by water	با کشتی
water way	راه ابی
water course	حق المجری
water way	ابراهه
water course	مجرای اب
water way	مسیل
mean water	میان اب
She let the water out .	آب را ول کرد
water down <idiom>	ضعیف شدن
water still	دستگاه تقطیر اب
by water	از راه دریا
water	آب
of the first water	بهترین
above water <adj.>	شناور
water	مایع
first water	بالاترین مقام
to water something	آب دادن [گیاه]
water	اب دادن
first water	درجه اول
above water <adj.>	روی آب
water	پیشاب
f.water	عرق رازیانه
on the water	در کشتی
to water	آب دادن
to water	آب ریختن
water course	حق الشرب
to keep ones he above water	از زیر بدهی بیرون آمدن
to p something with water	اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water	اب
water	ابگونه
water dog	سگ ابی
water nymph	حوری دریایی
water jacket	ابدان
water front	جبهه رطوبتی
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
water disposal	اگوکشی
water disposal	ساختن اگو
water dog	شناگر ماهر
water dog	سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver	مقنی
water pipe	تنبوشه
water pipe	لوله اب
water pepper	فلفل ابی
water pepper	زنجبیل سگ
water nymph	الهه دریایی
water fast	رنگ نرو
water hyacinth	سنبل ابی
water filter	صافی اب
water fowl	مرغ ابی
water fowl	پرنده ابی
water fast	غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water fast	پارچه شورنرو
water gas	گاز اب
water heater	ابگرم کن
water hole	سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hole	چاله اب
water meter	کنتور اب
water hyacinth	وردالنیل
water melon	هندوانه
water loss	ابکاهی
water line	خط ابخور ناو
water lily	نیلوفر ابی
water level	سطح اب
water level	سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level	تراز اب
water jump	چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water jump	مانع ابی
water jacket	صندوق اب
water meter	اب سنج
water mill	اسیاب ابی
water heater	فرف ابگرم کن
water moccasin	مار سمی ابزی جنوب امریکا
water mill	اسیاب
water logging	ابسیری
water gauge	اندازه اب نما
water gauge	اب پیم
water glass	شیشه محلول
water glass	اب شیشه
water glass	لیوان اب
water glass	شیشه مایع
water guage	فشار سنج اب
water hammer	ضربت قوج
water hammer	ضربت قوچ
water hardening	سختگردانی با اب
water hazard	مانع ابی در مسیر گوی گلف
water plate	بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water injection	پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
surcharge water	اب مازاد
underground water	اب درون زمین
undermining by water	اب شستگی
undermining by water	اب رفتگی کف
up to the middle in water	تا کمر در اب
voidance water	منجلاب
voidance water	زیر اب
wade into the water	راه رفتن در اب
waste water	فاضلاب
water aspirator	خرطوم ابی
water bag	کیسه اب
water bailiff	میراب
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs	مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
underground water	اب زیرزمینی
unavailable water	رطوبت غیر قابل استفاده
surface water	اب سطحی
surplus water	ابهای اضافی
surplus water	ابهای مازاد
swimming with water	پرازاب
swimming with water	غرق اب
table water	سفره اب زیر زمینی
tap water	اب شیر
water paint	رنگ لعابی
the water was overknee	اب از زانو میگذشت
to drink water	اب خوردن
to drink water	اب اشامیدن
to sniff up water	اب رابه بینی کشیدن
to soften a water	سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to splash into water	به اب زدن
water balance	بیلان اب
water colour	ابرنگ
water colour	رنگاب
water colour	نقاشی ابرنگی
water container	فرف اب
water content	درصد رطوبت
water cooling	خنک کنندگی اب
water cooling	خنک کردن بااب
water bed	تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water cress	شاهی اتی
water cure	اب درمان
water cure	علاج بااب معالجه بااب
water damage	خسارت اب دیدگی
water displacement	زهکشی کردن
water displacement	زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water coiour	ابرنگ
to keep ones head above water	خود را از بار بدهی رها کردن
water bearer	دلو
water bearer	ساکب الماء
water bearer	ریزنده اب ابریز
water bed	تشک ابی
water bonded	اب بند شده
water boy	بچه سقا
water boy	سقا
water buffalo	گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen	قمقمه
water car	ارابه اب فروشان
water car	ارابه اب پاش
water carriage	حمل از راه اب
water carrier	دلو
water circulation	گردش اب
water disposal	فاضلاب
surface of the water	سطحآب
head above water <idiom>	آشکاری مشکل
hold water <idiom>
hot water <idiom>
water under the bridge <idiom>	همه چیز عوض شده
in hot water <idiom>	در دردسر
THere is not even a ripple in the water . <proverb>	آب از آب تکان نمى خورد .
If it has not water for me it certainly has bread . <proverb>	آب براى من ندارد براى تو که دارد .
Water is light . <proverb>	آب روشنائى است .
How can you know the value of water -you who live . <proverb>	تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .
drinking water	آب آشامیدنی
Is there drinking water?	آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
There is no hot water	آب گرم نیست.
some hot water	مقداری آب گرم
some cold water	مقداری آب سرد
a glass of water	یک لیوان آب
fish out of water <idiom>	طرف وصله ناجوراست
deep water <idiom>	مشکل سخت
water bottle	غمغهآب
water goblet	جام آب
water hose	شلنگآب
water inlet	ورودآب