Dictiornary-Farsi | minimum energy orbit | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
minimum energy orbit	مدار انرژی می نیمم


Other Matches

orbit	قلمرو
orbit	چرخیدن به دور یک مدار
orbit	مدار
orbit	فلک
orbit	مسیر
orbit	دور حدود فعالیت
orbit	بدورمداری گشتن
orbit	دایره وارحرکت کردن
orbit	مسیردوران
orbit	راه
go into orbit <idiom>	از کوره در رفتن ،خیلی عصبانی شدن
orbit	دور زدن
orbit	حدقه
keplerian orbit	مدار کپلری
launching into orbit	شناورشدندرمواد
transfer orbit	مدار انتقال
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
orbit point	نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
expansion orbit	مدار نشان
orbit of the earth	مدار زمین
larmor orbit	مدار لارمور
orbit of the moon	مدار ماه
space shuttle in orbit	نمایفضاپیمادرمدار
spin orbit coupling	جفت شدن اسپین- اوربیتال
minimum	دست کم
minimum	کمینه
minimum	حداقل
the minimum value	law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
minimum	کهین
minimum	حداقل کمینه
at a [the] minimum <adv.>	کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
minimum	مینیمم
minimum	مینیموم
minimum	سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
minimum	کوچکترین مقدار چیزی
minimum	کمترین
We'll need 10 years at a [the] minimum.	ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
double minimum	جفت کمینه
minimum thermometer	حداقلمیزانحرارت
minimum charge	حداقل هزینه
minimum charge	حداقل قیمت
minimum price	کمترین قیمت
minimum size	اندازه حداقل
single minimum	تک کمینه
minimum elevation	حداقل درجه مربوط به مانع
minimum elevation	حداقل ارتفاع لوله
minimum flow	اب کاستی
minimum mortality	کمینه مرگ و میر
minimum mortality	حداقل مرگ و میر
minimum elevation	حداقل درجه
minimum price	حداقل قیمت
minimum range	حداقل برد
minimum range	حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
minimum wage	حداقل دستمزد
minimum clearance	حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
relative minimum	می نیمم نسبی
relative minimum	حداقل نسبی
global minimum	حداقل مطلق
maximum and minimum thermometer	گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum standard of living	حداقل سطح زندگی
minimum stock level	حداقل
minimum stock level	موجودی
minimum subsistence level	سطح حداقل معیشت
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something	حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
minimum durability date [MDD]	تاریخ مصرف [روی غذا یا دوا]
energy	ورج
energy	قدرت
energy	انرژی
energy	کارمایه
energy	توانایی
energy	قوه فعلیه
energy	نیرو
energy	زور
energy	قوه بنیه
energy	توانایی کار
heat energy	انرژی گرمایی
maximum energy	انرژی حداکثر
maximum energy	انرژی بیشینه
mass energy	جرم - انرژی
magnetic energy	انرژی مغناطیسی
madelung energy	انرژی مادلونگ
mechanical energy	انرژی مکانیکی
Internal energy	انرژی درونی [فیزیک]
renewable energy	انرژی برگشت پذیر
renewable energy	انرژی تجدید پذیر
fusion energy	انرژی گداخت
fusion energy	انرژی همجوشی هستهای
gravitational energy	انرژی گرانشی
fusion energy	انرژی ذوب
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
luminous energy	نیروی قابل تبدیل بنور
luminous energy	نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود
it is a strain on one's energy	خیلی زور میبرد
high energy	پر انرژی
ionization energy	انرژی یونیزاسیون
ionization energy	انرژی یونش
hydration energy	انرژی ابپوشی
intrinsic energy	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
interchange energy	تبدیل کردن انرژی
internal energy	انرژی درونی
internal energy	انرژی داخلی
it is a strain on one's energy	خیلی زورمصرف میکند
low energy	انرژی کم
low energy	انرژی پایین
loss of energy	افت انرژی
light energy	کارمایه ی نور
light energy	انرژی نور
lattice energy	انرژی شبکه
transformation of energy	تبدیل انرژی
kiloton energy	کیلوتن انرژی
heat energy	انرژی حرارتی
use up every ounce of energy	نهایت تلاش خود را به کار بستن
unavailable energy	نیروی عاطل و باطل
translational energy	انرژی انتقالی
thermal energy	انرژی گرمایی
strain energy	انرژی کشیدگی
strain energy	انرژی کرنش
strain energy	انرژی تغییر شکل
strain energy	انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
specific energy	انرژی مخصوص
sound energy	انرژی صوتی
unavailable energy	نیروی خارج از دسترس
vibration energy	انرژی ارتعاشی
energy feedstock	مواد اولیه انرژی
sustainable energy	انرژی پایدار
To consume all ones energy .	تمام نیروی خودرا مصرف کردن
zero point energy	انرژی درصفر مطلق
zero point energy	انرژی نقطه صفر
wall energy	انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
vital energy	قوه حیات
vital energy	نیروی زندگی
solar energy	انرژی خورشیدی
rest energy	انرژی سکون
resonance energy	انرژی رزنانسی
potential energy	نهان توان
pairing energy	انرژی زوج شده
nuclear energy	انرژی هستهای
muzzle energy	نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
muzzle energy	انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
mutual energy	انرژی متقابل
sustainable energy	انرژی بی پایان
sustainable energy	انرژی بی نهایت
sustainable energy	انرژی جاوید
potential energy	انرژی نهانی نیروی ذخیره
potential energy	انرژی پتانسیل
rediant energy	انرژی تابشی
radiation energy	انرژی تابشی
radiant energy	انرژی تابشی
radiant energy	نیروی موجی
quantum of energy	مقدارکارمایه
quantum of energy	کوانتوم انرژی
psychic energy	نیروی روانی
fusion energy	انرژی فوزیون
energy equation	معادله انرژی
energy conservation	بقاء انرژی
energy barrier	سد انرژی
energy band	باند انرژی
energy band	نوار انرژی
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
electron energy	انرژی الکترون
electromegnetic energy	انرژی الکترومغناطیسی
electrical energy	انرژی برقی
electric energy	انرژی الکتریکی
energy state	حالت انرژی
dissociation energy	انرژی تفکیک
dissipation of energy	اتلاف انرژی
deformation energy	انرژی تغییرشکل
deformation energy	کار تغییر شکل
energy conservation	بقای انرژی
energy consumption	مصرف انرژی
energy eigenstate	ویژه حالت انرژی
energy efficiency	بازده انرژی لومینسانس
energy drop	افت انرژی
energy distribution	توزیع انرژی
energy distribution	پخش انرژی
energy dissipation	انرژی اتلاف
energy dissipation	پراکنده سازی انرژی
energy dissipation	اسراف انرژی
electron energy	کارمایه ی الکترون
energy density	تکاتف یا چگالی انرژی
energy density	دانسیته انرژی
energy demand	مطالبه انرژی
energy crisis	بحران انرژی
energy converter	مبدل انرژی
energy content	محتوای انرژی
energy content	فرفیت انرژی
energy content	گنجایش انرژی
crystal energy	انرژی بلور
correlation energy	انرژی همبستگی
continuum of energy	پیوستار انرژی
activation energy	انرژی کنانش
activation energy	انرژی فعالسازی
absolute energy	انرژی مطلق
kinetic energy	کارمایه جنبشی
kinetic energy	نیروی فعال
kinetic energy	انرژی جنبنده
kinetic energy	انرژی حرکتی
kinetic energy	انرژی سینتیک