English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mixed cycle engine موتور سرسرخ
Other Matches
engine cycle سیکل کاری موتور
four cycle engine موتور چهارزمانه
variable cycle engine موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
mixed امیخته
mixed قاتی
mixed درهم
mixed up گیجشدن قاطیکردن
get mixed up <idiom> گیج شدن
mixed یکان مختلط
mixed توام
mixed مختلط
mixed مخلوط
(get or become) mixed up <idiom> گیج شدن ،سردرگم شدن
mixed مرکب
mixed pairs مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
random mixed مخلوط شدن به طور شانسی
applied or mixed ریاضیات علمی
mixed bag آش شله قلمکار
mixed bag هرچیز قاتی پاتی
mixed bag جورواجور
mixed reinforcement تقویت مختلط
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
mixed government حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
mixed government حکومت مختلط
mixed goods کالاهای مختلط
mixed glue چسب ترکیبی
mixed tides کشندهای امیخته
mixed system نظام مختلط
mixed strategy استراتژی ترکیبی
mixed number عددمختلط
mixed number عدد امیخته
mixed number عدد مرکب
mixed mode باب امیخته
mixed policy بیمه نامه مختلط
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
mixed highs بسامدهای زیاد مخلوط شده
mixed graze توام زمین
mixed marriage پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
mixed strategy استراتژی مختلط
mixed glue چسب مخلوط
mixed grill نوعیغذایکبابی
mixed economies اقتصاد مختلط
mixed environment محیط درهم
mixed crystal کریستال امیخته
mixed crystal کریستال مخلوط
mixed economy اقتصاد مختلط
mixed bathing اب تنی مرد و زن با هم
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
mixed air توام هوا
mixed economies سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed foursome بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
mixed gas گاز امیخته
mixed doubles دونفره مختلط
mixed blessing کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز
mixed economy سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed farming مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات
mixed flow جریان مرکب
mixed gas گاز مخلوط
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
transit mixed concrete بتن اماده
ready mixed concrete بتن اماده
mixed cell refernce ارجاع سل ترکیبی
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
mixed crude oil نفت خام مخلوط
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
mixed cerebral dominance برتری نامتمایز مخ
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
mixed column line chart نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph نمودار ستونی- خطی ترکیبی
four cycle دارای چهاردور یا دوره
four cycle چهار چرخه
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
R/W cycle CYCLE WRITE/READ
cycle per second هرتس
cycle per second سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle حلقه
cycle سیکل مدار
cycle عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle زمانه
cycle تاکت
cycle تناوب پریود سیکل
cycle دوره عملیات یابازی
cycle گردش
cycle چرخه
cycle : دور
cycle دوره گردش
cycle چرخ چرخه
cycle چرخه زدن
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycle سواردوچرخه شدن
cycle دور
cycle دوران
cycle سیکل
cycle دوره
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
engine نقشه کشیدن
engine موتور
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
F-1 engine موتوراف1
J-2 engine موتورجی2
engine موتورغیر الکتریکی
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
engine ماشین
engine موتور اسباب
engine موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
engine ماشین بخار
engine الت
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
engine ذکاوت تدبیرکردن
life cycle دوره زندگی
machine cycle چرخه ماشین
life cycle چرخه دوام
life cycle دوره عمر یک محصول
flow cycle سیکل جریان کار
flow cycle مدار ترتیب کار
kilomega cycle یک بیلیون سیکل در ثانیه
fetch cycle چرخه واکشی
kitchin cycle دور کیچین
life cycle دوره عمر
execution cycle چرخه اجرا
life cycle مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
kondratieft cycle دور کندراتیف
four stroke cycle دوره چهار زمانه
hysteresis cycle حلقه پسماند
idling cycle سیکل بی باری
hydrologic cycle چرخه اب
hydraulic cycle گردش اب در طبیعت
hydraulic cycle مدار هیدرولوژی
gramdfather cycle چرخه پدر بزرگ
vapor cycle سرد زائی مدار بسته
instruction cycle چرخه دستورالعمل
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
game cycle دوره بازی
water cycle چرخه اب
four stroke cycle سیکل چهار زمانه
intelligence cycle مدار اطلاعاتی
juglar cycle دور ژوگلار
magnetic cycle دوره مغناطیسی
magnetic cycle منحنی هیسترزیس
trade cycle دور تجاری
thermodynamics cycle سیکل ترمودینامیک
storage cycle سیکل انباره
tempering cycle دوره بازپخت
storage cycle چرخه انباره
stirling cycle سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
staticizing cycle سیکل ایستاسازی
search cycle چرخه جستجو
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
null cycle زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
number of cycle تعداد دوره ها
number of cycle تعداد تناوبها
planning cycle دوره برنامه ریزی
procurement cycle دوره خرید
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
trade cycle دوره فعالیت تجاری
training cycle سیکل اموزشی
rankin cycle سیکل رانکین
magnetic cycle فرایندمدار مغناطیسی
major cycle بزرگ چرخه
major cycle چرخه بزرگ
major cycle کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
memory cycle چرخه حافظه
menstrual cycle چرخه قاعدگی
menstrual cycle عادت ماهانه
minor cycle خرد چرخه
minor cycle چرخه خرد
reset cycle چرخه باز نشانی
occupancy cycle دوره سکونت
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
exercise cycle دوچرخهثابت
cycle lock قفلدوچرخه
turnaround cycle مدت رفت و برگشت
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
training cycle مرحله اموزش
budget cycle مراحل بودجه
display cycle چرخه نمایش
carnot cycle سیکل کارنو
carnot cycle چرخه کارنو
continous cycle دوره بی وقفه
continous cycle گردش دائمی
design cycle چرخه طراحی
cycle car اتوموبیل دوچرخهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com