Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English
Persian
modem port
قسمتقرارگیریمدم
Other Matches
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
modem
مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
modem
تلفیق و تفکیک کننده
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
modem
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
modem
کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
modem
مودم
internal modem
تلفیق و تفکیک کننده درونی
dial in modem
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
data modem
modem
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
internal modem
مدم داخلی
internal modem
مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
Bell compatible modem
مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
auto dialing modem
مدم خود شماره گیر
direct connect modem
مدم اتصال مستقیم
hayes compatible modem
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
null modem cable
کابل مودم خنثی
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
port
دریچه تبدیل برنامه
port
مدخل
out port
بندر دور از مقصد
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
last port
شیپور خاموشی
port
باب
last port
شیپور عزا
out port
بندرخارج از محوطه
way port
بندر سر راه
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
port
پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port
دماغه
port
مجرای عبورروغن
port
مجرا
port
شیار هادی دهانه
port
فرودگاه هواپیما
port
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
port
سمت چپ ناو
port
دروازه
port
ریل اطراف ناو
port
ترابردن
port
بردن
port
بندر
port
بندرگاه
port
لنگرگاه
port
مامن مبدا مسافرت
port
بندر ورودی
port
درب درگاه
port
دورازه
port
در رو مخرج
port
شراب شیرین بارگیری کردن
port
ببندر اوردن حمل کردن
port
بندر گاه
port
دهانه
port
روزنه
port
دریچه
port
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port
به آن وصل است را انتخاب کند
port
درگاه
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port of debarkation
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of entry
بندرمحل ورود
sally port
دروازه بزرگ قلعه
video port
قسمتنمایش
port of embarkation
بندر عزیمت
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
port installations
تاسیسات بندری
port hole
مزغل
port of destination
بندر مقصد
parallel port
درگاه موازی
port arms
پیش فنگ
port hole
روزنه
port arms
فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
supply port
درگاه تامین
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
port complex
مجتمع بندری
port complex
لنگرگاه
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry
بندر مقصد
transfer port
دریچهانتقال
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
secondary port
subordinatestation : syn
secondary port
station secondary
serial port
مدخل سری
keyboard port
قسمتاتصالصفحهکلید
serial port
درگاه ترتیبی
ejection port
دهانهپرتاب
supply port
درگاه تدارکاتی
terminal port
بندر مقصد
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
treaty port
بندر پیمانی
car port
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port
سایبان اتومبیل
secondary port
,
secondary port
بندر فرعی
printer port
قسمتاتصالبهچاپگر
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port watch
نگهبان بندر
port hand
دستسویچپ
port watch
پست نگهبانی بندر
put into port
وارد بندر شدن
registered port
بندر مشخص
sally port
درب ورودی بزرگ
sally port
دریچه
sally port
دروازه عبور از قلعه
port glass
جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
sally port
درب اصلی قلعه یا استحکامات
Port-au-Prince
شهر پورت اوپرنس
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
controlled port
بندرکنترل شده
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
destination port
بندر مقصد
destination port
بندر تحویل کالا
admission port
سوپاپ ورودی
exhaust port
مجرای خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
freeing port
شکاف یک طرفه
gas port
محفظه عبور گاز
gas port
میله تنظیم گاز
control port
درگاه کنترل
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
cargo port
دریچه بارگیری ناو
free port
بندر ازاد
port of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call
بندر لنگراندازی
port of call
بندر توقف
admission port
دریچه پذیرش
aerial port
لنگرگاه هوایی
aerial port
باراندازی هوایی
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port
افسر انتظامات بندر
gas port
لوله عبور گاز
gun port
مزغل
hard port
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
midi port
دریچه یا درگاه IDI
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
memory port
درگاه حافظه
main port
port principal
main port
refrencestation : syn
main port
,
main port
بندر اصلی
naval port
بندر دریایی
intake port
سوپاپ ورودی
intake port
دریچه ورودی
hard port
ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port
حالت دست فنگ
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port
پایگاه اصلی
home port
پایگاه مادر
minor port
بندر کوچک
inlet port
دریچه ورودی
inlet port
سوپاپ ورودی
dual port ram
حافظه تسهیم شده
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
spent fuel port
قسمتسوختمصرفشده
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
peripheral device port
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
named port of destination
بندر مقصد مشخص
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
port hand buoy
بویه سمت چپ
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
disc drive port
قسمتوروددیسک
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com