English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
modular system سیستم پیمانهای
Other Matches
modular وابسته به قدر مطلق
modular با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
modular پیمانهای
modular دارای قسمتهای کوچک
modular قایسی
modular مطابق اندازه یامقیاس
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
modular programming برنامه نویسی پیمانهای
modular design مدل ساختمانی پیش ساخته
modular design مدل پیش ساخته
modular design طراحی پیمانهای
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
modular design طرح پیمانهای
modular coding برنامه نویسی پیمانهای
modular range دامنه تغییرات مدول
modular program برنامه پیمانهای
modular accounting package برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system سازگان
system سامانه
value system نظام ارزشها
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
c.g.s. system دستگاه سگث
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
i.f.f. system دستگاه تشخیص
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system اسلوب
system سیستم
system سازمان
system تشکیلات
system نظام سیستم
system روش اصول
system نظام
system نظم منظومه
system همست
system همستاد روش
system طریقه
system سلسله رشته
system دستگاه
system جهاز
system طرز اسلوب
system قاعده رویه
system ترتیب
system اصول وجود
system رشته دستگاه
system مجموعه سازمان
system منظومه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system طرز روش
system سلسله
system نظم ترتیب
system file فایل سیستم
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
isolated system سیستم منزوی
system installation نصب سیستم
interphone system سیستم تلفنی
irrigation system شبکه ابیاری
system mangement مدیریت سیستم
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system design طراحی سیستم
information system سیستم اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعات
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system log شرح ماوقع سیستم
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
system loader بارکننده سیستم
system library کتابخانه سیستم
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system interrupt وقفه سیستم
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation پیاده سازی سیستم
system design طرح سیستم
management system سیستم اداره
management system سیستم مدیریت
lymphatic system دستگاه لنفاوی
system engineer مهندس سیستم
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
magnetic system سیستم مغناطیسی
system dynamics پویائی نظام
system disk دیسک سیستم
makagonov system سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
market system نظام بازار
maroczy system سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system generator مولد سیستم
system generation تولید سیستم
system generation ایجاد سیستم
limbic system دستگاه کناری
magnet system سیستم اهنربایی
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system floder مخزن سیستم
system engineering مهندسی سیستم
system international سیستم بین المللی
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
system standard استانداردسیستم
system standard معیار سیستم
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design ساختمان سیستم
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
telephone system سیستم تلفن
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
fixed system توزیع ثابت اب
tax system نظام مالیاتی
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system سیستم هدفها
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
tandem system سیستم دو پشته
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
system's design طرح سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system overhead مازاد سیستم
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system overhead بالاسری سیتم
vantilating system سیستم تهویه
system of ventilation سیستم تهویه
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
system of units دستگاه واحدها
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system of units سلسه احاد
induction system سیستم مکش
system of units دستگاه یکانها
household system نظام تولیدخانوادگی
household system نظام خانوادگی
system resource وسیله سیستم
system resource منبع سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
system programmer برنامه نویس سیستم
system program برنامه سیستم
system priorities تقدم های سیستم
system planning طرح ریزی سیستم
system of forces دستگاه نیروها
open system نظام باز
phonetic system سیستم صوتی
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system سیستم خورشیدی
planetary system شمسی
planning system نظام برنامه ریزی
point system شرط بندی براساس امتیاز
software system سیستم نرم افزاری
social system نظام اجتماعی
polyphase system دستگاه چندفاز
smyslov system سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
power system شبکه نیرو
payroll system سیستم پرداخت حقوق
parallel system شبکه موازی
supervisory system سیستم نافر
open system سیستم باز
open system سازگان باز
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system سیستم سویس
operating system/ سیستم عامل دو
organ system دستگاه
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system دستگاه یکانهای عملی
sewerage system شبکه فاضلاب
railway system شبکه راه اهن
railway system سیستم راه اهن
rationing system نظام جیره بندی
rationing system نظام سهمیه بندی
rotation system توزیع تناوبی
road system شبکه راهسازی
recoil system سیستم دافع
recoil system دستگاه دافع توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com