English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
monetary base مبنای پولی
monetary base پایه پولی
Other Matches
monetary پولی
non monetary غیر نقدی
monetary value ارزش پولی
monetary مالی
monetary inflation تورم پولی
monetary incentive مشوق پولی
monetary expansion توسعه پولی
monetary instruments ابزارهای پولی
monetary expansion افزایش پول
monetary economy اقتصاد پولی
monetary policy سیاست پولی
monetary convention اتحاد ارزی
monetary stand عیار قانونی مسکوکات
monetary unit واحد پول
monetary unit واحد پولی
monetary targets اهداف پولی
monetary system سیستم پولی
monetary sector بخش پولی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school مکتب پولی
monetary restriction محدودیت پولی
monetary reserves ذخائر پولی
monetary deflation محدودیت پولی
monetary deflation انقباض پولی
is a monetary sign نشان پول
is a monetary sign انگلیسی است
monetary assets دارائیهای پولی
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
monetary authorities مقامات پولی
monetary contraction کاهش پول
monetary convention اتحاد پولی
monetary control نظارت پولی
monetary control کنترل پولی
monetary contraction تقلیل پول
restrictive monetary policy سیاست پولی انقباضی
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european monetary fund صندوق پولی اروپا
european monetary system سیستم پولی اروپایی
pure monetary policy سیاست پولی خالص
expansionary monetary policy سیاست پولی انبساطی
contractionary monetary policy سیاست پولی انقباضی
international monetary fund صندوق بین المللی پول
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
international monetary reserves ذخائر پولی بین المللی
to base one self اعتماد کردن
base course قشر پی راه
base course لایه اساس قشر اساس
base course لایه شالوده
r base ار- بیس
base course قشر لعاب
sub base زیر بستر
sub base زیر قشر
base 0 decimal
base 0 پایه 01
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
second base دومینپایگاه
first base اولینپایگاه
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
to base one self تکیه کردن
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
fox base+ فاکس بیس پلاس
floating base پایگاه شناور دریایی
loctal base لامپ قفلی
fuse base پایه ی فیوز
lewis base باز لوویس
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه معلومات
inorganic base باز غیر الی
Asiatic base پایه یونی [آسیایی]
Attic base پایه ی آتنی
base-court حیات بیرونی
inorganic base باز معدنی
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب مستحکم
filbert base پایگاه دروغین
filbert base پایگاه فریبنده
column base زیرستون
chart base چارت مادر
chart base چارت مبنا
center base میدان مرکزی
base width عرض پایه پهنای پایه
base width ستبرای پایه
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای بنیادی
base unit یکان مبنا
column base ته ستون
column base پایه ستون
bayonet base پایه لامپ میخی
defense base پایگاه پدافندی
defense base پایگاه دفاعی
data base مبنای اطلاعات
data base پایگاه داده ها
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
base of a triangle قاعده [مثلثی] [ریاضی]
conjugate base باز مزدوج
base unit یکان پایگاهی
schiff base باز شیف
octal base هشت پایهای
number base پایه عدد
number base عدد پایه
number base مبنای عددی
stanchion base زیرستون
naval base پایگاه دریایی
tax base مبنای مالیاتی
tax base ماخذ مالیات
time base ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
polyacid base باز چند اسیدی
polyacidic base باز چند اسیدی
prisoners base بازی گرگم بهوا
sight base پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
single base باروت یک حبهای
single base تک مادهای
soft base باز نرم
software base مبنای نرم افزار
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
pseudo base شبه باز
production base مبنای تولید یا تولیدات ملی
time base مبدا زمانی
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
sinister base منحنیانتهایی
sprung base تشکفنری
swivel base پایهگردنده
telescope base پایهتلسکوپ
wave base سطحموج
It is base on a precedent. مسبوق به سابقه است
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base مبنای بسیج
magneto base پایه مگنت
recharging base بخشتغذیه
pin base پایهمیله
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
base of splat پایهپشتصندلی
bracket base پایهقلاب
centre base ستونمرکزی
concrete base پایهیبتونی
dexter base پایهراستی
fixed base پایهثابت
hardwood base پایهسختچوبی
lamp base پایهلامپ
magazine base محلانبارخشاب
loktal base لامپ قفلی
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base fuze ماسوره ته پران
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base ignition احتراق تحتانی
base level تهتراز
base line خط پایه
base line خط مبنا
base line خط کور
base line خط توجیه
base fuze ماسوره ته
base fuze ماسوره ته گلوله
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
base development تهیه پایگاه
base development ساختن پایگاه
base ejection ته پران
base ejection پرتاب شونده از ته
base flow جریان پایه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base font فونت پایه
base font فونت پیش فرض
fire base مبنای اتش
base of operations پایگاه عملیات
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin مبداء اصلی
base of origin پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of wall روپی
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base of fire مبنای اتش
base number عدد پایه
base number عدد مبنا
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base loading بار اولیه
base map نقشه مادر
base map نقشه پایگاه
base map نقشه مبنا
base memory حافظه پایه
base mortar خمپاره مبنا
base mortar قبضه مبنا
base operation عملیات پایگاهی
base defense پدافند پایگاه
base metal فلزات بنیانی
base rates اهنگ پایه
base rates نرخ پایه
base rates تعرفه مبنا
base rates نرخ مبنا
base rates ارزش اولیه
air base پایگاه هوایی
advance base پایگاه جلو
base rate ارزش اولیه
base rate نرخ مبنا
base rate تعرفه مبنا
base metal فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal فلز پست
base metals فلز پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com