Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (3 milliseconds)
English	Persian
monetary system	سیستم پولی
Search result with all words
european monetary system	سیستم پولی اروپایی
Other Matches
monetary	پولی
non monetary	غیر نقدی
monetary value	ارزش پولی
monetary	مالی
monetary school	مکتب پولی
monetary sector	بخش پولی
monetary stand	عیار قانونی مسکوکات
monetary targets	اهداف پولی
monetary unit	واحد پولی
monetary unit	واحد پول
monetary deflation	محدودیت پولی
is a monetary sign	انگلیسی است
is a monetary sign	نشان پول
monetary school	مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
Monetary systems.	سیستم های پولی ( مالی )
monetary restriction	محدودیت پولی
monetary expansion	افزایش پول
monetary control	نظارت پولی
monetary control	کنترل پولی
monetary contraction	تقلیل پول
monetary contraction	کاهش پول
monetary base	پایه پولی
monetary authorities	مقامات پولی
monetary base	مبنای پولی
monetary assets	دارائیهای پولی
monetary convention	اتحاد پولی
monetary convention	اتحاد ارزی
monetary deflation	انقباض پولی
monetary instruments	ابزارهای پولی
monetary incentive	مشوق پولی
monetary inflation	تورم پولی
monetary policy	سیاست پولی
monetary expansion	توسعه پولی
monetary economy	اقتصاد پولی
monetary reserves	ذخائر پولی
expansionary monetary policy	سیاست پولی انبساطی
contractionary monetary policy	سیاست پولی انقباضی
tools of monetary policy	ابزار سیاست پولی
pure monetary policy	سیاست پولی خالص
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
european monetary agreement	موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
restrictive monetary policy	سیاست پولی انقباضی
international monetary reserves	ذخائر پولی بین المللی
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system	سامانه
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
c.g.s. system	دستگاه سگث
value system	نظام ارزشها
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system	سازگان
system	ترتیب
system	روش اصول
system	نظام سیستم
system	تشکیلات
system	سازمان
system	مجموعه سازمان
system	نظم ترتیب
system	طرز روش
system	رشته دستگاه
system	سلسله
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	منظومه
system	دستگاه
system	اسلوب
system	همست
system	اصول وجود
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system	سیستم
system	همستاد روش
system	طریقه
system	نظام
system	نظم منظومه
system	قاعده رویه
system	طرز اسلوب
system	جهاز
system	سلسله رشته
system generation	ایجاد سیستم
system interrupt	وقفه سیستم
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system generation	تولید سیستم
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
system international	سیستم بین المللی
system installation	نصب سیستم
limbic system	دستگاه کناری
system flowchart	نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system generator	مولد سیستم
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system implementation	پیاده سازی سیستم
system floder	مخزن سیستم
management system	سیستم اداره
system dynamics	پویائی نظام
market system	نظام بازار
maroczy system	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system disk	دیسک سیستم
system diagnostics	امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
system diagnostics	امکانات عیب شناسی سیستم
mature system	سیستم کامل
system dynamics	شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
system engineer	مهندس سیستم
magnetic system	سیستم مغناطیسی
system file	فایل سیستم
system engineering	مهندسی سیستم
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system	سیستم مدیریت
system overhead	مازاد سیستم
magnet system	سیستم اهنربایی
system reset	راه اندازی مجدد سیستم
total system	سیستم کامل
system study	مطالعه سیستم
system prompt	اعلان سیستم
system programs	برنامههای سیستم
system programming	برنامه نویسی سیستم
system programmer	برنامه نویس سیستم
household system	نظام خانوادگی
household system	نظام تولیدخانوادگی
geniculostriate system	دستگاه مخطط زانویی
system's design	طرح سیستم
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
tandem system	سیستم دو پشته
system program	برنامه سیستم
geocentric system	دستگاه زمین مرکزی
system resource	منبع سیستم
system test	ازمون سیستم
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
system testing	ازمایش سیستم
system time	زمان سیستم
system time	ساعت سیستم
system unit	محفظه سیستم
system's design	ساختمان سیستم
system standard	استانداردسیستم
system standard	معیار سیستم
system software	نرم افزار سیستم
system security	حفافت سیستم
giorgi system	دستگاه جورجی
system resource	وسیله سیستم
system priorities	تقدم های سیستم
system planning	طرح ریزی سیستم
integrate system	سیستم مجتمع
system mangement	مدیریت سیستم
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
freshwater system	سیستم لوله کشی اب شیرین
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
system log	شرح ماوقع سیستم
system loader	بارکننده سیستم
interphone system	سیستم تلفنی
irrigation system	شبکه ابیاری
isolated system	سیستم منزوی
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
System Monitor	امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
ignition system	سیستم احتراق موتور
illuminating system	سیستم روشنایی
incentive system	نظام تشویقی
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
system overhead	بالاسری سیتم
induction system	سیستم مکش
vantilating system	سیستم تهویه
system of ventilation	سیستم تهویه
system of units	دستگاه واحدها
system of units	سلسه احاد
information system	سیستم اطلاعاتی
information system	سیستم اطلاعات
system of units	دستگاه یکانها
system of forces	دستگاه نیروها
system library	کتابخانه سیستم
system design	طرح سیستم
supervisory system	سیستم نافر
planetary system	سیستم خورشیدی
planetary system	شمسی
planning system	نظام برنامه ریزی
point system	شرط بندی براساس امتیاز
polyphase system	دستگاه چندفاز
spoils system	سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
power system	شبکه نیرو
power system	سیستم قدرت سیستم انرژی
software system	سیستم نرم افزاری
practical system	دستگاه یکانهای عملی
social system	نظام اجتماعی
physiocratic system	روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
phonetic system	سیستم صوتی
open system	سازگان باز
operating system/	سیستم عامل دو
organ system	دستگاه
orthorhomobic system	دستگاه راست گوشه
rhombic system	دستگاه راست گوشه
symmetrical system	جریان متقارن
swiss system	نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
parallel system	شبکه موازی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com