Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
monroe diagnostic reading test
ازمون تشخیص خواندن مونرو
Other Matches
diagnostic test
تست تشخیص
diagnostic test
ازمون تشخیصی
gray oral reading test
ازمون بلند خوانی گری
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
monroe effect
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
monroe effect
اثر مونرو
monroe doctrine
اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
monroe doctrine
دکترین مونرو
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
diagnostic
تشخیصی
diagnostic
برشناختی
diagnostic value
ارزش تشخیصی
diagnostic
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
diagnostic
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
diagnostic
نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
diagnostic
دستور شرح نوع
diagnostic
روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
diagnostic
تشخیص
diagnostic
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
diagnostic
وسیله سخت افزاری یانرم افزاری که کمک به یافتن خطاها میکند
diagnostic
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
diagnostic check
مقابله تشخیصی
diagnostic program
برنامه تشخیصی
diagnostic program
برنامه عیب شناسی
diagnostic routine
روش تشخیص معایب در اثرازمایش
diagnostic routine
روال تشخیص
diagnostic routine
برنامه تشخیص عیب
diagnostic interview
مصاحبه تشخیصی
diagnostic massage
پیام تشخیصی
diagnostic routine
روال تشخیصی
reading
خواندن
reading
مطالعه
reading
تفسیر
reading
قرائت
reading
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
reading
استنباط
first reading
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
reading
نظریه شور
reading room
قرائت خانه
reading room
اتاق قرائت
reading start
شروعخواندن
reading mirror
آینهمخصوصخواندن
reading rooms
قرائت خانه
reading rooms
خوانشگاه
reading room
خوانشگاه
when reading a book
در حال خواندن کتابی
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
thought reading
اندیشه خوانی
sight-reading
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
She was reading the book to herself.
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
reading lamp
چراغمطالعه
lip-reading
لب خوانی
map reading
نقشه خوانی کردن
reading rooms
اتاق قرائت
direct reading
قرائت مستقیم
oral reading
بلندخوانی
reading wand
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
reading station
ایستگاه خواندن
reading span
فراخنای خواندن
reading readiness
امادگی خواندن
reading speed
سرعت خواندن
reading rate
سرعت خواندن
reading habit
عادت خواندن
reading disability
ناتوانی در خواندن
reading age
سن خواندن
reading desk
بعدا پرسیده شود
parallel reading
خواندن موازی
mirror reading
وارونه خوانی
mind reading
فکرخوانی
mind reading
کشف افکار دیگران
hand reading
کف بینی
map reading
نقشه خوانی
lip reading
لب خوانی
reading quotient
بهر خواندن
silent reading
بیصدا خوانی
first reading of a bill
شوراول لایحه
light-reading scale
نورخواندنصفحه
direct reading galvanometer
گالوانومتر بی تبدیل
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
direct reading instrument
دستگاه مستقیم خوانی
I stayed up reading until midnight.
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
self test
ازمایش خودکار
u test
ازمون یو
self test
خودازمایی
test value
نمره ازمون
f test
ازمون اف
x o test
ازمون ضربدر و دایره
t test
ازمون تی
test course
مسافت ازمایش
z test
ازمون " زی "
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
تست کردن ازمایش
test
معاینه کردن
test
ازمایش کردن
test
امتحان محک
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
ازمایش کردن امتحان
test
تست
test
اختیار
test
آزمون
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
تست
test
امتحان
test
آزمایش
test
امتحان
test
ازمودن کردن
test
معیار
test
امتحان کردن
test
محک
test
محک زدن
to do a test
امتحان کتبی نوشتن
marginal test
ازمون مرزی
shearing test
ازمون برشی
spinning test
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
sorting test
ازمون دسته بندی
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
slump test
ازمایش فرو نشستن
similarities test
ازمون شباهتها
sign test
ازمون علامتها
shop test
ازمایش کارگاهی
psychological test
ازمون روانی
mental test
ازمون روانی
stripping test
ازمایش زدودگی
subjective test
ازمون غیرعینی
test bay
حوزه ازمایش
mantoux test
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
substitution test
ازمون جانشین سازی
system test
ازمون سیستم
szondi test
ازمون زوندی
tapping test
ازمون ضربه زدن
stripping test
ازمایش زدودن
stilling test
ازمون استیلینگ
spiral test
ازمون مارپیچ
spot test
ازمایش فوری
matching test
ازمون جور کردن
matching test
ازمون همتایابی
manikin test
ازمون ادمک سازی
test pilot
خلبان ازمایش کننده هواپیما
standardized test
ازمون میزان شده
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
tensile test
ازمایش کششی
shear test
ازمایش برشی
oseretsky test
ازمون اوزرتسکی
put to test
امتحان کردن
random test
ازمایش نامنظم
random test
ازمایش پیشامدی
rattler test
ازمایش تورق
rattler test
ازمایش تردی
opposites test
ازمون کلمات متضاد
one tailed test
ازمون یک دامنه
one sided test
ازمون یکسویه
oral test
ازمون شفاهی
puncture test
ازمایش قدرت نارسانایی
ordering test
ازمون رده بندی
performance test
ازمون عملکردی
performance test
ازمون عملی
personality test
ازمون شخصیت
post test
پس ازمون
power test
ازمون قدرت
preliminary test
ازمایش مقدماتی
proverbs test
ازمون ضرب المثلها
omnibus test
ازمون مختلط
occupational test
ازمون شغلی
objective test
ازمون عینی
saliva test
ازمایش بزاق دهان اسب
sampling test
ازمون نمونهای
sedimentation test
ازمایش تهنشینی
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
self administering test
خودازما
mosaic test
ازمون موزائیکها
put to test
ازمودن
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
nonverbal test
ازمون غیرکلامی
nonlanguage test
ازمون غیر کلامی
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
reasoning test
ازمون استدلال
recall test
ازمون یاداوری
recognition test
ازمون بازشناسی
repeated test
ازمون دوباره
rorschach test
ازمون رورشاخ
tensile test
ازمون کششی
test reliability
پایایی ازمون
test specimen
نمونه ازمایش
test specimen
نمونه ی ازمایش
test town
شهر مورد ازمایش
test town
شهرمورد نمونه گیری
test validity
اعتبار ازمون
test wise
ازمون اشنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com