Dictiornary-Farsi | mother-of-pearl | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 104 (5 milliseconds)

English	Persian
mother-of-pearl	صدف مروارید


Other Matches

mother of pearl	صدف مروارید
pearl	مروارید
pearl	مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
pearl	شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
pearl	مرواریدی
pearl	بامروارید اراستن صدف وارکردن
pearl	مردمک چشم صدف
pearl	اب مروارید
pearl	لولو
pearl	در
royal pearl	در شاهوار
seed pearl	مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
venetian pearl	مروارید ساختگی توپر
pearl-grey	رنگخاکستری
unique pearl	دریتیم فریده
cultured pearl	مروارید مصنوعی
cultured pearl	مروارید پرورشی
fish pearl	مرواریدساختگی
pearl shell	صدف
pearl polymerization	بسپارش مرواریدی
The shell does not always contain a pearl. <proverb>	همیشه در صدف گوهر نباشد .
pearl ash	شخار
pearl oyster	صدف مروارید
pearl ash	کاربونات دوپوطاس خام
pearl diver	صیاد
pearl diver	مروارید
pearl fisher	صیاد مروارید
pearl fishery	صید مروارید
pearl barley	جوکوبیده
pearl powder or white	اب مروارید
After all, she is your mother.	هرچه باشد بالاخره مادرت است.
mother	پروردن
mother	مام
mother	ام
mother	والده
mother-to-be	زنحامله
mother	مادر ننه
mother	مادری کردن
mother	مادر
mother	سرچشمه اصل
mother's mark	خال
Want is the mother of industry. <proverb>	خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
mother wit	ادراک
mother wit	شعور
mother wit	هوش
mother surrogate	جانشین مادر
mother substitute	جانشین مادر
mother ship	ship parent
She is shorter than her mother .	از مادرش کوتاه تر است
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
Mother Nature	طبیعت مهربان
Mother Superiors	رئیس بنیاد مذهبی
Mother's Day	روز مادر
Mother Superior	رئیس بنیاد مذهبی
surrogate mother	نامادری
step mother	نامادری
Mother Nature	طبیعت
the mother whom i sucked	مادری که بمن شیرداد
mother of thyme	سیسنبر
mother liquor	مادر اب
mother figure	مادر- نماد
grand mother	جده
grand mother	مادر بزرگ
foster mother	مادر رضاعی
mother tongues	زبان مادری
mother tongue	زبان مادری
mother country	میهن
mother country	کشور اصلی
mother countries	میهن
mother countries	کشور اصلی
mother-in-law	میله شماره 7 بولینگ
mother-in-law	مادر زن
mother-in-law	مادر شوهر
Queen Mother	ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
mother figures	مادر- نماد
he was his mother's pride	مایه سرافرازی یاافتخارمادرش بود
mother board	برد مدار چاپی اصلی
mother in law	مادر شوهر نامادری
mother in low	مادر شوهر
mother in low	مادر زن
mother land	میهن
mother land	وطن
mother land	سرزمین مادری
mother liquer	باز مادر
mother liquid	مادر اب
mother in law	مادر زن
mother hubbard	لباس گشاد زنانه
mother board	بردمادر
mother craft	بچه پروری
mother craft	مادری
mother board	برد اصلی
mother board	تخته اصلی
mother complex	عقده مادری
What wI'll happen if your mother finds out.	اگر مادرت بفهمد چه می شود؟
mother cary's chicken	مرغ طوفان
My mother togue is Persian.	زبان مادری من فارسی است
mother goose stakes	مسابقه کره مادیانهای سه ساله
Mother left me 500 tomans .	مادرم برایم 500 تومان گذاشت
Dont neglect writing to your mother .	ازنوشتن نامه بمادرت غافل نشو
A nany who has more sympathy than the real mother. <adj.>	داءیه دلسوز تر از مادر
The child [kid,baby] has taken after her mother.	بچه به مادرش رفته.
Mother-daughter boteh design	طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native .	فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است