Dictiornary-Farsi | mountain cork | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 55 (5 milliseconds)

English	Persian
mountain cork	یکجور پنبه کوهی


Other Matches

cork	چوب پنبه
cork	در دهن کسی راگذاشتن
cork	گرفتن
cork	بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork	چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
cork	بستن
cork	راه چیزی
he bobded up like a cork	عین فنر از جایش پرید
rock cork	پنبه کوهی
cork sheet	ورقه چوب پنبهای
cork screw	پیچ سر بطری
cork oak	پیچ سربطری
cork oak	درخت چوب پنبه کش
cork jacket	جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
cork borer	چوب پنبه سوراخ کن
the cork went off with apop	چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
waxing cork	چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
cork tip	نوکچوبپنبهای
cork ball	توپچوبپنبهای
f.of mountain	پای کوه
mountain	کوهستانی
mountain	کوهستان
mountain	کوه
f.of mountain	دامنه کوه
mountain slope	کوهشیبدار
mountain torrent	سیلکوهپایهای
At the foot of the mountain.	دردامنه کوه
mountain ranges	سلسله جبال
the ridge of a mountain	پشته کوه
mountain ranges	کوه زنجیره
mountain troops	یکانهای کوهستانی
mountain sickness	کوه گرفتگی
mountain sickness	کوهزدگی یا کوهگرفتگی
he climbed up the mountain	ازکوه بالارفتن
mountain ash	انواع تیس
mountain climate	اقلیم کوهستانی
mountain climbing	کوهنوردی
mountain dew	ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
There is a mountain of difficulties .	کوهی از مشکلات وجود دارد
mountain region	کوهساران
mountain pride	گلپر
mountain pine	کاج کوهی
mountain pass	گردنه
make a mountain out of a molehill <idiom>	از کاه کوه ساختن
To make a mountain out of a mole - hI'll .	ازکاهی کوهی ساختن
Mountaineering . Mountain - climbing .	کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
The waves were mountain - high .	موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
mountain ash [rowan ]	درخت سمان کوهی
The mountain peak is not in sight.	قله کوه پیدا نیست
green mountain boy	مرد بومی یا ساکن ورمونت
Everst is the highest mountain in the world .	اورست بلندترین کوه دنیاست
A big rock rolled down the mountain.	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
It was terribly hard work getting to the top of the mountain.	رسیدن به نوک کوه کا ربسیار مشکلی بود
Sea [mountain] air makes you hungry.	هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.

mountain cork

یکجور پنبه کوهی