English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
mounting plate صفحهپایه
Other Matches
mounting پایه
mounting استقرار
mounting نصب
mounting مونتاژ
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
mounting گارد
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
mounting سوار کردن وسایل
mounting اسباب سوار شدن یا کردن
mounting ارایش
mounting نگین دار
mounting bracket دستهپایه
mounting dimension اندازه نصب
mounting instruction مقررات نصب
mounting instruction دستور نصب
mounting flange لبه مهارکننده
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
magneto mounting بست مگنت
mounting point نشانهدهانهای
turntable mounting پایهصفحهگردان
mounting foot پایه
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
battery mounting پایه باتری
engine mounting تعلیق موتور
altazimuth mounting پایهآلتازیموس
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
wall mounting cabinet قفسه دیواری
engine mounting pylon موتورمتصلبهباله
wall mounting cabinet قفسهای که روی دیوار نصب میشود
fuse mounting strip نوار باریک فیوز
plate شیشه
plate کلیشه
plate تسمه
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
a plate یک بشقاب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
L-plate تحتتعلیم
plate :بشقاب
plate ورقه
plate لوح
plate صفحه اند
plate اندودن
plate متورق کردن
plate روکش کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate بقدر یک بشقاب
plate لوحه روکش
plate پلاک
plate قاب
plate صفحه
plate صفحه فلزی ورقه
plate زره
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate لوحه
plate ورقه اهن
plate روپوش دادن
plate ورقه تنکه
plate پلیت
plate نعل اسب
plate زره پوش کردن
plate اب دادن
rating plate صفحه مشخصات
plate shears قیچی ورق بر
plate roll غستگاه نورد صفحه
rating plate پلاک مشخصات
silver plate اب نقره
silver plate نقره اندود
shielded plate صفحه محافظ
screw=plate حدیده
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
rating plate پلاک قدرت
positive plate صفحه مثبت
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate strap تسمه صفحه
plate spring فنر بشقابکی
plate puller انبر صفحه باتری
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate rectifier یکسوسازاندی
plate condenser خازن صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
plate clutch کلاج صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
pattern plate صفحه مدل
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate صفحه منفی
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate mark نشان عیار
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mark انگ
shamrock plate plate union eyed three
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
home plate صفحهبازی
foot plate صفحه پایه
sill plate صفحهپایه
slide plate صفحهلغزان
specification plate صفحهاختصاصی
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
splash plate صفحهآبپاش
escutcheon plate صفحهروقفلی
strike plate صفحهتوپی
double plate صفحهیدوبله
theoretical plate بشقابک نظری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
sole plate کف پنجره
sole plate بالشتک
silver plate بانقره اندودن
tie plate بالشتک ریل
tin plate حلبی
union plate صفحه چند چشمی
dinner plate بشقابپلوخوری
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
wobble plate صفحه جنبان
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wall plate زیرسری
silver plate فرف نقره
plate of a capacitor جوشن خازن
breast plate زره سینه
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
base plate صفحه زیر ستون
breast plate سینه بند اسب
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
buckled plate صفحه دولا شده
condenser plate جوشن خازن
chrome plate روکش کردن با کروم
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
accumulator plate صفحه اکومولاتور
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
buckled plate صفحه تاشده
base plate صفحه پای ستون
baffle plate موج گیر
anchor plate سپر
active plate صفحه موثر
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
hot plate صفحه داغ
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
number plate پلاک علائم مشخصه
anchorage plate صفحه مهاری
angle plate صفحه زاویه دار
plate current جریان صفحه اند
baffle plate سپر
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
armor plate ورق زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com