Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (3 milliseconds)
English
Persian
moved
جنبیدن
moved
تکان دادن
moved
حرکت دادن
moved
بجنبش دراوردن
moved
بازی کردن
moved
متاثر ساختن
moved
جنبش تکان
moved
حرکت
moved
اقدام
moved
نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moved
وادار کردن تحریک کردن
moved
پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved
حرکت کردن
moved
نقل مکان
moved
اسباب کشی
moved
اسباب کشی کردن
moved
حرکت فریبنده
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved
تغییردادن انتقال دادن
moved
تحریک کردن
moved
حرکت کردن تکان خوردن
moved
پیش رفتن
moved
اسباب کشی کردن تکان
moved
حرکت جنبش
moved
دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
moved
تغییر دادن محل چیزی
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
Other Matches
self moved
دارای حرکت بادی
self moved
دارای حرکت خود بخود
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
Her sad story moved us to tears.
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The massive storm has moved across Iceland.
این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com