English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
multi jet blowpipe بوری چند شعله
Other Matches
blowpipe نیچه
blowpipe بوری
oxyacetylene blowpipe مشعل اکسی استیلن
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
soldering blowpipe لوله لحیمکاری
soldering blowpipe چراغ لحیم کاری
oxy hydrogen blowpipe بوری زرگری
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi-millionaires بسیار پولدار
multi purpose چند منظوره
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi ply چند لا
multi stage چند مرحلهای
multi stage چند طبقه
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi tasking اجرای چندین کار
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi user چند کاربری
multi-storey چندطبقه
multi-coloured چندرنگه
multi-millionaires بسیار ثروتمند
multi-millionaire بسیار ثروتمند
multi-millionaire بسیار پولدار
multi way switch کلید تبدیل
multi way switch کلید چند راهه
multi way machine دستگاه چند راهه
multi valued چند ارز
multi pass چند گذری
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
multi level چند سطحی
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi address با چند نشانی
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi channel چند کاناله
multi mate مالتی میت
multi meter سنجه چند کاره
multi contact چند قطبی
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi conductor cable کابل افشان
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi-ply yarn نخ چند لا
multi variate analysis تحلیل چند متغیره
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi bus system معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multi color recorder نگارنده چند رنگ
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
A multi-storey building. ساختمان چندین طبقه
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi blade grap قلاب چند تیغه
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
multi-ply plywood تختهچندخط
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi chamber klin کوره چند محفظهای
multi circuit switch کلید سری
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi electrode valve لامپ چند قطبی
multi layer coil سیم پیچی چند لایه
multi layer weld جوشکاری چند لایه
multi speed motor موتور چند سرعتی
multi span bridge پل چند دهانه
multi segment magnetron ماگنترون با اند چند تیغهای
multi prupose project طرح چند منظوره
multi scan monitor مشابه 6632
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
multi purpose machine ماشین چند کاره
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment ازمایش چند مرحلهای
multi flame burner اجاق چند شعله
multi grid tube لامپ چند شبکه
multi part stationery کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi strand machine دستگاه چند رشتهای
multi line spectrum طیف چند خطی
multi stage scaffolding داربست چند طبقه
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage production تولید چند مرحلهای
multi stage press پرس چند طبقه
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
multi-storey car park پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park پارکینگ چند طبقه
multi spindle drilling machine ماشین مته با چند هرزگرد
multi span deap beam تیر تیغه چند دهانه
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
perveance of a multi electrode valve(tub پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com