Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (6 milliseconds)
English
Persian
multiple-choice
وابسته به پرسش چند پاسخی
Other Matches
multiple choice item
پرسش چند گزینهای
multiple choice test
ازمون چند گزینهای
choice
پسند
at choice
برحسب دلخواه
to take ones choice
یکی ازچند شق رابرگزیدن یااختیارکردن
at choice
باختیار خود
choice
انتخاب
choice
چیز نخبه برگزیده
choice
منتخب
choice
گزینه
choice of words
بیان
freedom of choice
ازادی انتخاب
forced choice
گزینه- بایست
domicile of choice
اقامتگاه انتخابی
economic choice
انتخاب اقتصادی
to make a choice of
برگزیدن
to make a choice of
انتخاب کردن
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
choice point
نقطه گزینش
word choice
کلمه بندی
choice of words
کلمه بندی
word choice
بیان
scracity and choice
کمیابی و انتخاب
object choice
شیئی گزینی
choice of technology
انتخاب تکنولوژی
choice of words
جمله بندی
Hobson's choice
پیشنهادی که چارهای جز قبول ان نیست
Hobson's choice
انتخاب از روی ناچاری ناگزیر
word choice
جمله بندی
theory of consumer's choice
نظریه انتخاب مصرف کننده
word choice test
ازمون واژه گزینی
I had no choice ( alternative ) but to marry her .
محکوم بودم که با اوازدواج کنم
free choice method
روش گزینش ازاد
error choice technique
شیوه خطا گزینی
He left fily a few choice words.
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
a copious choice of food and drink
غذا و نوشیدنی فراوان
toss a coin for choice of service of cou
شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
multiple
مضرب
multiple
چندین
multiple
گوناگون
multiple
متعدد
multiple
چند
multiple
ضرب چندتا
multiple
چندگانه
multiple
مضروب
multiple
چند برابر
multiple
چند فاز چندگانه
multiple
چندلا گوناگون
multiple
مضاعف
multiple
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple use key
استفادهمتعددکلید
multiple series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple reinforcement
تقویت چندگانه
multiple regression
رگرسیون چند گانه
multiple regression
چندمتغیری
multiple regression
رگرسیون
multiple regression
رگرسیون چند متغیره
multiple punch
منگنه چندگانه
multiple precision
دقت چند برابر
multiple personality
شخصیت چندگانه
multiple offence
حمله مرکب
multiple moment
گشتاور چندگانه
multiple star
ستاره چندگانه
multiple stores
فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple telegraphy
تلگراف چندگانه
multiple sclerosis
فلج چندگانه
multiple integral
انتگرال چندگانه
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple wire
چند رشتهای
multiple wire
چند سیمه
multiple well system
سیستم چند چاهی
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
multiple length
با درازی چندگانه
common multiple
مضرب مشترک
multiple correlation
همبستگی چند متغیری
multiple correlation
همبستگی چندگانه
multiple contact
کنتاکت دستهای
multiple contact
دسته کنتاکت
multiple connector
بست چند گانه
multiple circuit
مدار چند طبقه
multiple circuit
مدار چندگانه
multiple capacitor
خازن چندگانه
multiple cable
کابل چند رشتهای
multiple bond
پیوند چندگانه
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
multiple address
با نشانی چندگانه
multiple access
دستیابی چندگانه
multiple therapy
درمان تعاونی
multiple cut off
برش چند متغیری
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
multiple key
کلید چند راه
multiple images
تصاویر چندگانه
multiple gun
توپ چند لولهای
multiple foul
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple landuse
استفاده چندگانه زمین
multiple drill
تمرین چند یکانی
multiple ionization
یونش مکرر
multiple arch dam
سد چند قوسی
multiple arc lamp
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple address message
پیام چند ادرسه
multiple address instruction
دستورالعمل چند ادرسه
multiple job processing
پردازش چند کاره
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple absolute prediction
پیش بینی چند متغیری مطلق
coefficient of multiple correlation
ضریب همبستگی چندگانه
multiple grid valve
لامپ چند شبکه
lowest common multiple
کوچکترین مضرب مشترک
law of multiple proportions
قانون نسبتهای اضعافی
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiple user system
سیستم چند استفاده کننده
multiple discriminant function
تابع تشخیص چند متغیری
multiple contact switch
کلید پلهای
multiple dome dam
سد چند گنبدی
multiple determination coefficient
ضریب تعین چند متغیری
multiple unit valve
لامپ مرکب
multiple channel system
سیستم چند کاناله
multiple cable joint
موف انشعاب
multiple exposure mode
چندحالته
multiple light fitting
رابطچندلامپ
multiple cable joint
مفصل انشعاب
multiple series condenser
خازن متغیر چند اتصالی
multiple differential prediction
پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple conductor cable
کابل چند رشتهای
multiple cable joint
اتصال کابل چند رشتهای
multiple pass printing
چاپ چند گذری
multiple voltage system
روش چند ولتی
multiple loading operating system
سیستم عامل بارکننده چندتایی
multiple-span beam bridge
پلمیلهایچنددهانهای
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
double multiple disc clutch
کلاج چند صفحه- دوبل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com