English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
nation-state حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state دولت ملی
Other Matches
nation state دولت ملی
nation state حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation خانواده طایفه
nation ملت
nation قوم
nation امت
nation کشور
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
The will of the nation [people] اراده ملت [مردم]
most favoured nation most
most favoured nation دولت کامله الوداد
the birth of a nation تولد یک ملت
nation-states حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-states دولت ملی
host nation کشور میزبان
most favored nation دول کامله الوداد
most favored nation کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
the iranian nation ملت ایران
the jewish nation قوم یهود
the jewish nation ملت بنی اسرائیل
the whole body of a nation تمامی
the whole body of a nation ملت
to declare war upon a nation اعلان جنگ به ملتی دادن
To stir the nation to action. ملت را بحرکت در آوردن
the british common wealth of nation انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
state- وضعیت چیزی
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- حال
to be in a state of a بیم داشتن
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- ابهت
state- مقام ورتبه
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
to be in a state of a هراسان بودن
state- وضعیت
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
corresponding state حالت متنافر
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to keep state خود را گرفتن
two state دو حالتی
state توضیح دادن
state کشور
state حالت
state ایالت کشوری
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state مقام ورتبه
state ابهت
state افهار کردن وتصریح کردن
state تعیین کردن وقرار دادن
state حال
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state جزء به جزء شرح دادن
state افهار داشتن افهارکردن
state تعیین کردن حال
state چگونگی
state کیفیت
state دولت استان
state ملت
state جمهوری کشور
state ایالت
state کشوری
state دولتی حالت
state دولت
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state- سیاسی رسمی وضع
state- چگونگی
state- کیفیت
state- دولت استان
state- ملت
state- جمهوری کشور
state- ایالت
state- کشوری
state- دولتی حالت
state- دولت
state- حالت
state- کشور
state- ایالت کشوری
state- دولتی
state- تعیین کردن حال
state وضعیت چیزی
state- افهار داشتن افهارکردن
state- جزء به جزء شرح دادن
state- توضیح دادن
state وضعیت
state of grace تائید
stable state حالت پایا
state of siege حالت محاصره
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of rest حالت ساکن
state of purity طهارت
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state of equilibrium حالت تعادل
state of grace توفیق
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
state of stress حالت تنش
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state succession توالی دولتها
state stress وضعیت تنش
state socialism سوسیالیسم دولتی
state road شاهراه
state religion مذهب رسمی
state property اموال عمومی
state property دارائی دولت
state prison زندان دولتی
state prison زندان ایالتی
state planning برنامه ریزی دولتی
solid state نیمه هادی
state ownership مالکیت دولتی
state of war حالت مخاصمه
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state enterprise مالکیت دولتی
state hood ایالتی
state of being cheated مغبونیت
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
state government دولت مرکزی
state function تابع حالت
state bank بانک استان
state equation معادله حالتی
state diagram نمودار حالات
state criminals مجرمین سیاسی
state criminals مقصرین سیاسی
state craft سیاستمداری
state college دانشکده دولتی
spin state حالت اسپین
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state enterprise بنگاه دولتی
state of being cheated غبن
state affairs امور مملکتی
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state of alert وضعیت هوشیاری
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
solid state حالت جامد
state of alert وضعیت امادگی
sol state حالت سولی
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state midicine سیستم پزشکی ملی
state bank بانک دولتی
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
wait state وضعیت انتظار
wait state حالت انتظار
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
stationary state وضعیت سکون
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
war state دولت جنگی
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
zero wait state وضعیت یک وسیله
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت برون مرز
State Department وزارت امور خارجه
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
totaliarian state دولت توتالیتر
to state one's opinion افهارعقیده کردن
steady state حالت دائمی
stationary state حالت ایستاده
stationary state تعادل درحالت سکون
state's evidence گواه جنایی
state's evidence گواه دادگاه جنایی
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
state university دانشگاه دولتی
state university دانشگاه ایالتی
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
steady state وضعیت پایدار
steady state وضعیت بارشد مداوم
steady state حالت ثابت
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
steady state مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com