Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
natural water table	سطح ایستابی طبیعی
Other Matches
moderator: natural water	شاخصآبطبیعی
water table	سطح ایستای
water table	سطح ایستائی اب
water table	سطح ایستایی
water table	ابخوان سفره
water table	سطح ابهای زیر زمین
table water	سفره اب زیر زمینی
fluctutaion of water table	نوسان سفره اب زیرزمینی
ground water table	سفره ابخوان
ground water table	سطح اب زیرزمینی
ground water table	سفره اب زیرزمینی
He banged the table with his fist . He thumped the table .	با مشت کوبیدن روی میز
natural	مسلم استعداد ذاتی
natural	ذاتی فطری
natural	بدیهی
natural	احمق
natural	نهادی
natural	دیوانه عادی
natural	ذاتی
natural	نمایش ارقام دهدهی به صورت الگوبیتی
natural	زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural	حرکت در عنوان
natural	قهری
natural	فطری
natural	سرشتی
natural	طبیعی
natural	جبلی
natural right	حق طبیعی
natural childbirth	زایمان طبیعی
natural or born f.	خل مادرزاد
natural person	شخص حقیقی
natural person	شخص طبیعی
natural order	نظم طبیعی
natural persons	اشخاص طبیعی
natural phenomena	اثار طبیعی
natural phenomena	حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
natural ventilation	تهویه طبیعی
natural ground	زمین طبیعی
natural philosopher	فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
natural philosophy	طبابت
natural philosophy	کار کن مسهل
natural philosophy	پزشکی
natural philosopher	حکیم مادی
natural philosophy	دارو
natural purification	پالایش طبیعی
natural puzzolane	سیمان طبیعی یا پوزلان
natural recalculation	محاسبه مجدد طبیعی
natural recharge	تغذیه طبیعی
natural reserves	ذخائر طبیعی
natural resin	صمغ طبیعی
natural silk	ابریشم طبیعی
natural slate	سنگ لوح
natural sources	منابع طبیعی
natural vibration	نوسان طبیعی
natural vibration	نوسان ازاد
natural wavelength	طول موج طبیعی
natural products	مواد طبیعی
natural philosophy	طب
natural philosophy	درمان
natural selection	فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
natural selection	انتخاب طبیعی
natural history	تاریخ طبیعی
natural gas	گاز طبیعی
natural sciences	علوم طبیعی
natural resources	منابع طبیعی
natural year	سال طبیعی
natural obstacle	مانع طبیعی
natural child	طفل حرامزاده
natural competition	رقابت طبیعی
natural disaster	حوادث طبیعی بد
natural easement	حق ارتفاق طبیعی
natural economy	اقتصاد طبیعی
natural disaster	بلایای طبیعی
natural economy	اقتصاد غیرپولی
natural endowment	موهبت طبیعی
natural endowments	موهبت طبیعی
natural endowments	بخششهای طبیعت
natural english	گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
natural erosion	فرسایش نابهنجار
Let it take its natural cours.	بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
natural child	بچه نامشروع
natural capacity	فرفیت طبیعی
natural rubber	لاستیک طبیعی
natural rubber	کائوچو
natural silk	ابریشم طبیعی
natural fiber	الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
natural color	رنگ ذاتی جسم
natural color	رنگ طبیعی
natural abundace	فراوانی طبیعی
natural agents	عوامل طبیعی
natural asphalt	اسفالت طبیعی
natural asphalt	قیر طبیعی
natural bed	بستر طبیعی
natural bridge	پل طبیعی
natural erosion	فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
natural sponge	اسفنجطبیعی
natural guardian	ولی قهری
natural guardianship	ولایت قهری
natural habitat	بوم طبیعی
natural historian	تاریخ نویس
natural horizon	horizon visible
natural law	حقوق طبیعی
natural language	زبان طبیعی
natural magnet	مغناطیس طبیعی
natural logarithm	لگاریتم نپری
natural logarithm	لگاریتم طبیعی
natural group	گروه طبیعی
natural form	وضع بدن هنگام تیراندازی
natural number	عدد طبیعی
natural excitation	تحریک طبیعی
natural arch	کمانطبیعی
natural foundation	پی طبیعی
natural frequency	بسامد طبیعی
natural frequency	فرکانس طبیعی
natural number	عددطبیعی
natural monopoly	انحصار طبیعی
natural erosion	فرسایش طبیعی
natural rock asphalt	سنگ قیر
Observation of natural phenomena .	ملاحظه پدیده های طبیعی
liquified natural gas	گاز مایع طبیعی
natural unemployment rate	نرخ بیکاری طبیعی
price as natural ice	یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
natural dispostion of the heart	فطرت
natural language processing	پردازش زبان طبیعی
natural gas firing	سوخت گاز طبیعی
fuel: natural uranium	سوختاورانیمطبیعی
natural ground level	تراز زمین طبیعی
natural rate hypothesis	فرضیه نرخ طبیعی
natural rate hypothesis	فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
natural rate hypothesis	هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
natural rate of growth	نرخ رشد طبیعی
natural rate of interest	نرخ بهره طبیعی
to die a natural death	در اثر مرگ طبیعی مردن
I am a great believer in using natural things for cleaning.	من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
table look up	مراجعه به جدول
two way table	جدول دو سویی
table	لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
the f. of a table	بطوریکه
the f. of a table	باید
get table	دست یافتنی
get table	بدست اوردنی
look up table	جدول مراجعهای
table look up	جستجوی جدول
table saw	تابلونمایشگر
table	کوهمیز
table	در فهرست نوشتن
table	روی میز گذاشتن
table	معوق گذاردن
table	ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table	فهرست
table	از دستور خارج کردن
table	لیست
table	لوح جدول
table	خوان
table	سفره
table	میز
inner table	میزداخلی
under the table <idiom>	زیرمیزی
Could we have a table outside?	آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
table	مطرح کردن
table	جدول
table	لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table	لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table	طرح کردن
table	استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table	مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table	لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table	به صورت جدول دراوردن
table	تو گذاردن
table	به جدولی انتقال دادن
table	میزبازی
bargaining table	جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
dinner table	میزغذاخوری
table mixer	توپتنیسرویمیز
outer table	تختهخارجی
table extension	صفحهانقراض
table cut	تراشتختهای
printer table	میزچاپگر
transfer table	میز انتقال
feed table	صفحهعلوفه
extending table	میزبازشو
altar-table	میز مقدس در کلیسا
league table	جدوللیگ
negotiating table	جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
leontief table	جدول لئونتیف
leontief table	نگاه کنید به :
leontief table	table output Input
lie on the table	از دستور خارج شدن
table carpet	فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
loading table	جدول بارگیری
the leg of the table	پایه میز
multiplication table	جدول ضرب [ریاضی]
lay on the table	از دستور خارج کردن
jolting table	میز لرزان
table beet	چغندر
earth-table	رج بنا
imposing table	در چاپخانه رانگا
corbel-table	[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
communion-table	[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com