Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (7 milliseconds)
English
Persian
neutron bomb
بمب نوترونی
Other Matches
neutron
نیوترون
neutron
ذره بدون بارالکتریکی
neutron
نوترون
neutron radiation
تشعشع نوترونی
neutron number
عده نوترون
slow neutron
نوترون کند
neutron bombardment
بمباران نوترونی
neutron emitter
متصاعدکننده نوترون
neutron generator
مولد نوترون
neutron bombs
بمب نوترونی
neutron source
منبع نوترون
fast neutron
نوترون سریع
neutron star
ستاره نوترونی
neutron number
عدد نوترون
neutron mass
جرم نوترون
bomb out
شروع شیرجه از هواپیما
A-bomb
با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb
بمباران اتمی کردن
H-bomb
بمب هیدروژنی
A-bomb
بمب اتمی
bomb
مخزن
bomb
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
غیر رسمی از بین رفتن
bomb
نارنجک
bomb
بمباران کردن
bomb
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb
شکست فاحش
bomb
بن بست
bomb
بمب
bomb
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
leaflet bomb
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
fission bomb
بمب اتمی
fission bomb
بمب هستهای
fission bomb
بمب شکافت
fusion bomb
بمب فوزیونی
fusion bomb
بمب ذوب کننده
gas bomb
بمب گازی
glide bomb
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
hung bomb
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb
بمب اتش زا
time bomb
بمب ساعتی
plastic bomb
بمب خمیری
plastic bomb
بمب پلاستیکی
bomb disposal
تخریب بمب
bomb scare
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb
بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb
بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
petrol bomb
نوعیبمببنزینی
roadside bomb
بمب دست ساز
wooden bomb
بمب سالم و بادوام
para bomb
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb
بمب چتردار
letter-bomb
بمب نامهای
bomb factory
مکانغیرقانونیساختبمب
fire bomb
بمب اتش افروزبنزینی
cluster bomb
خوشه
cluster bomb
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
قالب
cluster bomb
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
کلاستر
cluster bomb
مین خوشهای
cluster bomb
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
دسته
cluster bomb
گروه
cluster bomb
سنبله دسته کردن
cluster bomb
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
اویز چند شاخه
bomb disposal
از کار انداختن بمب
atom bomb
بمب اتمی
fire bomb
بمب اتش زا
depth bomb
بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb
بمب زیرابی
bomb proof
ضد بمب
bomb reconnaissance
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb cemetery
محل تجمع بمبهای فاسد
an incendiary bomb
بمب اتش زا یا اتش انگیز
hydrogen bomb
بمب هیدروژنی
hydrogen bomb
بمب ترکیبی اتمی
bomb cemetery
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
To burst ( exploded) a bomb.
بمب ترکاندن
bomb sighting system
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb damage assessment
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release line
خط رهایی بمب
bomb alarm system
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb release point
نقطه رهایی بمب
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
smoke bomb discharger
تخلیهبمبدوددار
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com