Dictiornary-Farsi | night eyed | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
night eyed	روز کور
night eyed	شب بین


Other Matches

ox eyed	گاو چشم
eyed	چشم دار
one eyed	یک چشم
goggle eyed	لوچ
green eyed	حسود
She is cross eyed.	چپ چشم است ( لوچ )
round-eyed	چشمگرد
boss-eyed	چشمهایبهطرفهم
pop-eyed	دارای چشمهای ورقلمبیده
keen eyed	تیزچشم
keen eyed	تیزبین
keen eyed	تیز نظر
pop-eyed	باباغوری
cat eyed	چشم گربهای
glass eyed	بی حالت
glass eyed	کور
clear eyed	پاک نظر
clear eyed	بصیر
cock eyed	لوچ
cock eyed	احمق
cock eyed	کودن
cock eyed	ناجور
cross eyed	لوچ
cross eyed	چپ چشم
dull eyed	تارچشم
eagle eyed	تیزنظر
evil eyed	بد چشم
fire eyed	دارای چشمان افروخته یادرخشان
pop-eyed	دارای چشمهای بیرون زده
lynx eyed	تیزبین
sloe eyed	دارای چشمان ابی پرنگ
sharp eyed	تیز چشم
sharp eyed	تیز بین
quick eyed	تیزچشم
weak eyed	دارای چشم کم سو
owl eyed	جغد چشم
oper eyed	هوشیار
oper eyed	مراقب
open eyed	هوشیار
open eyed	بیدار
open eyed	چشم باز
squint eyed	لوچ
squint eyed	احول
stalk eyed	دارای چشمان جلوامده
lynx eyed	تیز هوش
moon eyed	شبکور
moon eyed	روزبین
moon eyed	خیره ومتحیر
pie-eyed	پاتیل
narrow eyed	تنگ چشم
pie-eyed	مست
dry-eyed	دارای چشمان بیسرشک
dry-eyed	بیاشکریزی
wild eyed	دارای چشمان وحشی وخیره
stalk eyed	ورقلنبیده
open eyed	گشاده چشم
starry eyed	رویایی
cross-eyed	لوچ
cross-eyed	دوبین
dewy eyed	معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy-eyed	معصوم و پاک چون کودک بی گناه
wide eyed	دارای چشم گشاد
wide eyed	متعجب
wide eyed	حیرت زده
wide-eyed	دارای چشم باز
wide-eyed	دارای چشم گشاد
hawk eyed	تیزنظر
hawk-eyed	تیزبین
starry eyed	خیال اندیش
starry eyed	خیال پرور
starry-eyed	رویایی
starry-eyed	خیال اندیش
starry-eyed	خیال پرور
goggle-eyed	خیره چشم
beetle eyed	نزدیک بین
hawk eyed	تیزبین
hawk-eyed	تیزنظر
wide-eyed	متعجب
wide eyed	دارای چشم باز
blear eyed	دارای چشم تار یااشک الود
cat eyed	تاریک بین
blue eyed	ابی چشم
blue eyed	زاغ
wide-eyed	حیرت زده
argus eyed	تیزبین
black eyed	سیاه چشم
blue-eyed boy	دراصطلاح"تافتهجدابافته"
three eyed union plate	صفحه سه چشمی
black eyed susan	گل پنجهزاری
black eyed susan	گل ژاپونی
three eyed union plate	shamrockplate ,face monkey: syn
black-eyed peas	لوبیا چشم بلبلی
night	شب هنگام برنامه شبانه
night	غروب
night	شب
all night	همه شب
at night	شب هنگام
the night before last	پریشب
first night	گشایش شب
first night	شب افتتاح
d. and night	شبانه روز
first night	شب اول
night	تاریکی
last night	شب گذشته
his almost night	نزدیک شب است
his almost night	تقریباشب است
he went by night	شبانه رفت
all night	در تمام شب
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
d. and night	شب و روز
last night	دیشب
to night	امشب
at night	در شب
queen of night	نام الهه ماه وشکار
queen of night	زن شکارکن
queen of night	سیم نقره
night table	پاتختی
night vase	فرف ادار
night walker	یکجورکرم بزرگ
night tide	هنگام شب
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم
night tide	جزرو مدشبانه
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
night vase	قاروره
night walker	فاشق شبگرد
night walker	کسیکه در خواب راه میرود
night watch	پاس شب
night watch	پاسبان شب گزمه
night vision	دید در شب
Good night	شامگاهان نیکو
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
night vision	دید شب
night vase	شاشدان
night vision	دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
On Sunday night.	شب یکشنبه
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night porter	پذیرششبهتل
night shift	شیفتشب شبکار
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands	برنامهی یک باره
the deep of night	دل شب
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
the night is yet young	تازه سرشب است
the third watch of the night	پاس سوم شب
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
one-night stands	تک برنامه
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
one-night stand	نمایش یک شبه
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	تک برنامه
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands	نمایش یک شبه
Good night.	شب بخیر
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night bilndness	شبکوری
my wakeful night	شب بیخوابی یا بیداری من
live out the night	شب را صبح کردن
live out the night	شب را بسر بردن
in noon of night	در نیمه شب
i was up late last night	بودم
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
he did not est all night	همه شب نیارمید
night bilndness	روز بینی
night bilndness	روزکوری
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night cap	گشتی رزمی هوایی شبانه
night brawler	شب دعوا کن
night boat	قایق اماده
night blindness	شب کوری
night blind	شبکور
night black	سیاه
night bird	مرغ شب بیدار
night bilndness	شب بینی
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
guest night	شب مهمانی
night waking	شب زنده داری
night owls	ادم شب زنده دار
night owl	ادم شب زنده دار
fly-by-night	شب گریز
fly-by-night	ادم شبرو
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-time	هنگام شب
night school	اموزشگاه شبانه
night schools	اموزشگاه شبانه
good night	شب بخیر
good night	شب شما خوش
fly by night	شخص کوتاه عمر