English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
no operation instruction OPERATION NO
no operation instruction دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
Search result with all words
signal operation instruction دستور کار مخابرات
Other Matches
instruction کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
I/O instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
no op instruction دستورالعمل بی اثر
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
instruction دستوره
instruction درس
instruction مقرر
instruction راهنمایی
instruction دستور عمل
instruction دستورالعمل
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction راهنمایی کردن
instruction دستور کار
instruction دستور
instruction اموزش
instruction تعلیم
laying instruction دستور نصب
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
jump instruction هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
computerized instruction اموزش کامپیوتری
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
conditional instruction دستورالعمل شرطی
jump instruction موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
instruction word کلمه دستورالعمل
instruction time زمان دستورالعمل
letter of instruction دستورالعمل انجام کار
n address instruction دستور العمل با N نشانی
mounting instruction مقررات نصب
mounting instruction دستور نصب
micro instruction ریز دستورالعمل
macro instruction درشت دستورالعمل
macro instruction درشت دستور
branch instruction دستورالعمل انشعاب
machine instruction دستورالعمل ماشین
looping instruction دستورالعمل حلقه زنی
call instruction دستورالعمل فراخوانی
logical instruction دستورالعمل منطقی
logic instruction دستورالعمل منطقی
n plus one address instruction دستوری که از
instruction set مجموعه دستورالعمل
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction cycle چرخه دستورالعمل
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
entry instruction دستورالعمل دخول
instruction code کددستورالعمل
instruction code رمز دستورالعمل
individualized instruction اموزش انفرادی
stop instruction دستورالعمل توقف
halt instruction دستورالعمل توقف
four address instruction نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
forwarding instruction دستورات حمل
four address instruction دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
four address instruction دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
instruction drawings نقشههای تفضیلی اجرائی
instruction film فیلم اموزشی
instruction film فیلم درسی
current instruction دستورالعمل جاری
instruction register ثبات دستورالعمل
instruction pipeline کانال اطلاعات
instruction mix اختلاط دستورالعمل
decision instruction دستورالعمل تصمیمی
decision instruction دستورالعمل تصمیم
instruction material مواد درسی
instruction lookahead پیش بینی دستورالعمل
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
instruction length طول دستورالعمل
dummy instruction دستورالعمل ساختگی
instruction foramt قالب دستورالعمل
instruction for assembly مقررات نصب
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
waste instruction دستوری که عملی انجام نمیدهد.
push instruction دستورالعمل نشاندن
pull instruction دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction شبه دستورالعمل
programmed instruction دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmed instruction اموزش برنامهای
program of instruction برنامه تدریس
program of instruction برنامه اموزش
actual instruction دستور العمل واقعی
privileged instruction دستورالعمل ممتاز
quasi instruction شبه دستورالعمل
religious instruction اموزش دینی
remedial instruction اموزش ترمیمی
unmodified instruction دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
two address instruction قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
two address instruction دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
transfer instruction دستور العمل انتقال
three address instruction دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
restart instruction دستور المل بازاغازی
repetition instruction دستورالعمل تکرار
repetition instruction دستوالعمل تکرار
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
operating instruction مقررات کار
non operable instruction دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
one address instruction دستورالعمل یک ادرسه
arithmetic instruction دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
operating instruction دستور کار
next instruction register ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
n plus one address instruction آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
pause instruction دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
arithmetic instruction دستورالعمل حسابی
null instruction دستورالعمل پوچ
multiple address instruction دستورالعمل چند ادرسه
input/output instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
computer instruction set مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
instruction control unit واحد کنترل دستورالعمل
computer managed instruction اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
computer assisted instruction اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
computer aided instruction learning computeraugmented
variable instruction length دستورالعمل با طول متغیر
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
machine instruction set مجموعه دستورالعمل ماشین
assembly language instruction دستورالعمل زبان اسمبلی
reduced instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
reduced instruction set computer طرح CPU که مجموعه دستورات
writable instruction set computer طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
complex instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
to come into operation قانون شدن
to come into operation قانونی درست شدن
co-operation کار مشترک
to come into operation قابل اجرا شدن
co-operation همکاری مشترک
operation کارکرد
operation immediate اقدام سریع
one way only operation عملکردتنها یک طرفه
not operation عمل نقض
to come into operation دایر شدن
to come into operation بکار افتادن
to come into operation قابل اجراشدن
one way only operation عملکرد فقط یک طرفه
to come into operation کاربرد پذیر شدن
or operation عمل یا
operation ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
operation فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
operation درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
operation دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
come into operation قابل اجرا شدن
operation گردش جنبش
operation عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
operation عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه
operation دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
operation کار کردن
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
operation دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
operation مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
operation بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
operation به اجرا
operation سخت افزار مبدل دستور که ماشین
operation بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operation کار
operation کارکردن با یک وسیله
operation اداره
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
operation عمل جراحی عمل
operation گردش
operation وابسته به عمل عملکرد
operation بهره برداری
either way operation ارسال داده در یک جهت روی کانال دوجهته
operation عمل جراحی
operation به کارانداختن
operation عمل
operation عمل کردن
operation عملیات
not operation عمل نفی
operation گرداندن
operation عملکرد
operation order دستورعملیات
operation order دستور عملیاتی
operation of contract نفوذ قرارداد
pseudo operation شبه عمل
pseudo operation عملواره
arithmetic operation عمل ریاضی
operation map نقشه عملیات
operation map نقشه عملیاتی
operation manager مدیر عملیات
arithmetic operation عمل حسابی
operation decoder عمل شناس
operation overlay کالک عملیات
operation overlay کالک عملیاتی
parallel operation عملکرد موازی
parallel operation عملیات موازی
arithmetic operation عملیات حسابی
operation research تحقیق درعملیات
point operation عمل نقطهای
area of operation منطقه عملیات
amphibious operation عملیات اب خاکی
operation research پژوهش عملیاتی
privieged operation عمل ممتاز
parallel operation عمل موازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com