English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
nominal load بار خارجی اسمی
nominal load بار اسمی
Other Matches
nominal value بهای اسمی
nominal value قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده
nominal value قیمت اسمی سهمی
nominal value ارزش اسمی
nominal کم قیمت
nominal جزئی
nominal صوری
nominal اسمی
nominal value مقدار اسمی
nominal فاهری
nominal value قیمت اسمی
nominal اعتباری
nominal غیر واقعی
nominal diameter قطر اسمی
nominal horsepower توان اسب اسمی دستگاه
nominal income درامد اسمی
nominal length طول نامی
nominal list فهرست نامها
nominal list صورت اسامی
nominal bandwidth پهنای بانداسمی
nominal frequency فرکانس نامی
nominal filter صافی به اندازه عبور معین
nominal filter صافی میکرونی
nominal bandwidth پهنای باند نامی
nominal capital سرمایه اسمی
nominal diameter قطر نامی
nominal cost هزینه اسمی
nominal data داده اسمی
nominal partner شریک اسمی
nominal scale شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
nominal scale مقیاس
nominal senator سناتور انتصابی
nominal size اندازه اسمی
nominal size اندازه نامی
nominal voltage ولتاژ اسمی
nominal wage مزد اسمی
nominal weapon جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
nominal scale مقیاس اسمی
nominal rating کار اسمی
nominal partner شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
nominal pitch گام اسمی
nominal price قیمت اسمی
nominal price قیمت عادی
nominal price بهای اسمی
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
useful load فرفیت مفید
get a load of <idiom> دیدن چیزی
load and go بار کنش و اجراء
load and go بارکنش و اجرا
useful load بار مفید
to load off خالی کردن
over load اضافه بار
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
to load off بار اندازی کردن
able to take a load <adj.> بار پذیر
load فیلم
load بارگیری کردن
load محموله
load فشنگ
load فشنگ گذاری
load بار فشار
load فرفیت
load فرفیت بارگیری
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load کاری که باید انجام شود
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load بار زدن
load خرج گذاری کردن
load گذاشتن
load بار گیری شدن
load بارزدن
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load بار خارجی
load بار داشتن
load نیرو
load ذخیره گذاری کردن
load بار کردن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بارمهمات هواپیما
load بارگیری مهمات
load خشاب
load بار
load عملکردماشین یا دستگاه
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارالکتریکی
load شارژ کردن
load بار کردن پر کردن
load گرانبارکردن
load سنگین کردن
load کوله بار
load فشار مسئولیت
load test ازمایش با بار خارجی
river load بار رود
pay load فرفیت ترابری
load test ازمایش بار
load time زمان بارکردن
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
on load speed سرعت بار
load reversal دوره بارگذاری متناوب
off centre load بار خارج از مرکز
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
load sharing شراکت در بارگذاری
load spread انتشار نیرو
load spreader بار پخش کن هواپیما
load variation نوسان بار
load variation تغییر بار
no load condition حالت بی باری
no load current جریان بی باری
no load loss تلف یا تلفات بی باری
no load speed سرعت بی باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
admissible load بار قابل قبول
admissible load بار پذیرا
travelling load بار متحرک
no load voltage ولتاژ بی باری
lodestaror load ستاره قطبی
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
maximum load بار حداکثر
load test ازمون بار گذاری
load factor ضریب بار خارجی
maximum load بار گذاری حداکثر
mission load اماد عملیاتی
mission load بار مبنای عملیاتی
actual load بار واقعی
load-bearing دیوار باربر
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
tension load بار کششی
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
testing load بار ازمون
testing load بار ازمایش
load limit حد بار
tensile load بار کششی
tax load بار مالیات
tail load بار دم
sustained load بار طویل المدت
suspensed load بار اویخته
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
unit load واحد بار
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform سکویبار
working load بار کاربردی
working load بار مجاز
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
wartime load بار مبنای ناو
variable load بار متغیر
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
suspended load بار معلق
suspended load مواد غوطه ور
pre load بار اولیه
pre load پیش بار
pre load بار کردن مقدماتی
point load بار نقطهای
platform load بار کف دار
platform load بار سکودار
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
permissible load بار مجاز
permanent load بار دائمی
peak load بار پیک
peak load بار حداکثر
peak load بار خارجی بیشینه
peak load حداکثر بار
peak load بحبوحه مصرف
peak load بار قلهای
pay load بارمفید
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
prescribed load بار مجاز
prescribed load بار مهمات مجاز
steady load بار دائم
static load بار استاتیک
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load بار تنظیم شده
sling load بار اویزان از هواپیما
sling load بارمعلق
sling load بار خارجی هلی کوپتر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com