English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
English Persian
nominal weapon جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
Other Matches
weapon مسلح کردن
weapon اسلحه
weapon اسلحه حربه
weapon سلاح
weapon جنگ افزار
weapon مسلح شده
nominal value قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده
nominal value قیمت اسمی سهمی
nominal value بهای اسمی
nominal value ارزش اسمی
nominal value مقدار اسمی
nominal value قیمت اسمی
nominal غیر واقعی
nominal صوری
nominal جزئی
nominal کم قیمت
nominal فاهری
nominal اعتباری
nominal اسمی
weapon debries بقایای ترکش اتمی
salted weapon جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
weapon alpha نوعی خرج انفجاری عمقی موشکی
weapon carrier حامل جنگ افزار
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
operational weapon جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
operational weapon جنگ افزار عملیاتی
offensive weapon الت قتاله
offensive weapon سلاح خطرناک
offensive weapon سلاح تهاجمی
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
weapon platoon دسته ادوات
weapon selector مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
guided weapon جنگ افزار هدایت شونده
to carry a weapon اسلحه ای با خود حمل کردن
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
chemical weapon جنگ افزار شیمیایی
biological weapon جنگ افزار میکربی
automatic weapon سلاح خودکار
automatic weapon جنگ افزار خودکار
atomic weapon جنگ افزار اتمی
to carry a weapon مسلح بودن
parts of the weapon اجزایسلاح
heavy weapon سلاح و جنگ افزار سنگین
weapon system سیستم جنگ افزارها
weapon system مدل جنگ افزارها
weapon troops قسمتهای ادوات
weapon troops یکانها ادوات
light weapon جنگ افزار سبک
lethal weapon الت قتاله
kiloton weapon جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
kiloton weapon جنگ افزار یک کیلوتنی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
nominal voltage ولتاژ اسمی
nominal wage مزد اسمی
nominal size اندازه نامی
nominal size اندازه اسمی
nominal senator سناتور انتصابی
nominal scale مقیاس
nominal bandwidth پهنای بانداسمی
nominal income درامد اسمی
nominal horsepower توان اسب اسمی دستگاه
nominal bandwidth پهنای باند نامی
nominal frequency فرکانس نامی
nominal filter صافی به اندازه عبور معین
nominal filter صافی میکرونی
nominal diameter قطر نامی
nominal diameter قطر اسمی
nominal data داده اسمی
nominal cost هزینه اسمی
nominal capital سرمایه اسمی
nominal length طول نامی
nominal list فهرست نامها
nominal scale شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
nominal scale مقیاس اسمی
nominal rating کار اسمی
nominal price بهای اسمی
nominal price قیمت عادی
nominal price قیمت اسمی
nominal pitch گام اسمی
nominal partner شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
nominal partner شریک اسمی
nominal load بار اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
nominal list صورت اسامی
to pack a weapon [colloquial] اسلحه ای با خود حمل کردن
crew served weapon جنگ افزار اجتماعی
crew served weapon جنگ افزار خدمه دار
heavy assault weapon جنگ افزار هجومی سنگین
to pack a weapon [colloquial] مسلح بودن
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
air defense weapon control case روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com