English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
English Persian
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
Other Matches
taxation وضع مالیات
taxation مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
double taxation مالیات مضاعف
double taxation مالیات بندی مضاعف
regressive taxation مالیات کاهنده
regressive taxation مالیات نزولی
progressive taxation مالیات تصاعدی
taxation of costs مالیات هزینه دادرسی
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
direct taxation مالیات مستقیم
direct taxation اخذ مالیات بصورت مستقیم
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
burden of taxation بار مالیاتی
excessive taxation مالیات بندی بیش از حد
exemption from taxation معافیت از مالیات
value added taxation مالیات بر ارزش افزوده
proportional taxation مالیات تناسبی
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
incidence of taxation اثر مالیات
incidence of taxation انتقال مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
excess burden of taxation بار اضافی مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
benefit theory of taxation نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
his income هر چه درامد داردخرج میکند
mean income درامد متوسط
but for income قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
income عایدات
income دخل
income درامد
income عایدی
income عواید
income مهاجر واردشونده
income جریان
income ورودیه جدیدالورود
income ریزش فهور
notional income درامد خیالی
notional income درامد فرضی
ordinary income درامد عادی
income support پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
marginal income درامد نهائی
windfall income درامد باد اورده
wage income درامدمربوط بکار
overseas income درامد از کشور یا کشورهای خارجی
per capita income درامد سرانه
wage income درامد بشکل دستمزد
nonmonetary income درامد غیر پولی
nominal income درامد اسمی
labor income درامدهای کار
live up to one's income به اندازه درامد خود خرج کردن
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
median income درامد متوسط
median income درامد میانی
money income درامد پولی
money income مزد و حقوق
national income درامد ملی
net income درامد خالص
permanent income درامد دائمی
a modest income درآمدی متوسط
relative income درامد نسبی
rental income درامد ناشی از اجاره بها
supplementary income درامد تکمیلی
taxable income درامد مشمول مالیات
temporary income درامد موقتی
total income درامد کل
unearned income درامد ازمبنایی جز کار
transfer income درامد انتقالی
unearned income درامد باد اورده
transitory income درامد انتقالی
redistribution of income توزیع دوباره درامد
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
personal income درامد شخصی
personal income درامد سرانه
present income درامد جاری
the p of income to expenses نسبت درامدبه هزینه
present income درامد حال
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
stream of income جریان درامد
psychic income درامد بی دردسر
psychic income درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
real income درامد واقعی
transitory income درامدموقتی
income velocity دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
deferred income پیش دریافت درامد
earned income درامدحاصله از کار
bunched income درامد خدمات شخصی
economic income درامد اقتصادی
fixed income درامد ثابت
flow of income جریان درامد
annual income درامد سالانه
earned income درامد تحصیل شده
actual income درامد واقعی
gross income درامد ناخالص
flow of income گردش درامد
imputed income درامد ضمنی
imputed income درامد انتسابی
business income درامد خالص تجارتی
deferred income درامدهای انتقالی
deduction from income کسور درامد
disposable income درامد قابل تصرف
disposable income درامدقابل استفاده
disposable income درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
current income درامدیک دوره معین
disposable income درامد دریافتی
current income درامد یک سال مالی
current income درامد جاری
distribution of income توزیع درامد
income distribution توزیع درامد
earned income درامدکسب شده
income accounts حساب های درآمد
income analysis تحلیل درامد
income and expenditure درامد و هزینه
income policy سیاست درامدی
income forgone درامد صرف نظر شده
income forgone درامداز دست رفته
income leakage نشت درامد
income per capita درامد سرانه
income multiplier ضریب فزاینده درامد
income taxes مالیات بر درامد
income taxes مالیات برعایدات
income policy سیاست مربوط به درامدها
income effect تناسب خرید با درامد
income determination تعیین درامد
income velocity سرعت گردش پول
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income tax مالیات بر درامد
income tax مالیات برعایدات
income leakage کسر درامد
debt income ratio نسبت قروض به درامد ملی
corporation income tax مالیات بر درامد شرکتها
uneven distribution of income توزیع نابرابر درامد
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
circular flow of income گردش دورانی درامد
actual water income اب ورودی موثر
unequal distribution of income توزیع نابرابر درامد
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
theory of income determination نظریه تعیین درامد
theory of income distribution نظریه توزیع درامد
circular flow of income جریان دوری درامد
size distribution of income توزیع درامد برحسب مقدار
size distribution of income توزیع درامد مقداری
income and expenditure approach مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
income consumption curve منحنی درامد
income consumption curve مصرف
net national income درامد خالص ملی
negative income tax مالیات بر درامد منفی
national net income درامد خالص ملی
national money income درامد ملی پولی
national income determination تعیین درامد ملی
national income analysis تحلیل درامد ملی
income elasticity of demand کشش
income elasticity of demand درامدی تقاضا
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
marginal utility of income مطلوبیت نهائی درامد
personal income tax مالیات بر درامد شخصی
individual income tax مالیات بر درامد شخصی
gross national income درامد ناخالص ملی
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis فرضیه درامد نسبی
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
real national income درامد ملی به قیمت ثابت
real national income درامد ملی واقعی
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
proportional income tax مالیات بر درامد تناسبی
property income tax مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
progressive income tax مالیات بر درامد تصاعدی
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
personal disposable income درامد قابل تصرف شخصی
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
income velocity of money سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
With meager income . I am working all day for a mere pittance . با چندرغاز تمام روزکار می کنم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com