Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 145 (2 milliseconds)
English	Persian
normal acceleration	شتاب عمودی
normal acceleration	شتاب قائم
Other Matches
acceleration	شتاب
acceleration	تعجیل
acceleration	سرعت دادن
acceleration	تندی
acceleration	سرعت
acceleration	تعجیل افزایش
acceleration	تسریع
acceleration	جهش تحصیلی
acceleration	گاز دادن
centrifugal acceleration	شتاب گریز از مرکز
centripetal acceleration	نیروی جانب مرکز
centripetal acceleration	شتاب مرکزگرا
coefficient of acceleration	ضریب شتاب
angular acceleration	شتاب زاویهای
acceleration time	زمان شتاب
acceleration space	فضای شتاب
acceleration principle	یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
acceleration principle	براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
acceleration principle	اصل شتاب
coefficient of acceleration	ضریب شتاب اقتصادی
coriolis acceleration	شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
educational acceleration	جهش آموزشی
transverse acceleration	شتاب عرضی
resultant acceleration	شتاب خالص
resultant acceleration	شتاب برایند
net acceleration	شتاب خالص
net acceleration	شتاب برایند
negative acceleration	شتاب منفی
longitudinal acceleration	شتاب طولی
linear acceleration	شتاب خطی
instantaneous acceleration	شتاب لحظه ای
initial acceleration	شتاب اولیه
impact acceleration	شتاب ضربه ای
electron acceleration	شتاب الکترون
positive acceleration	شتاب مثبت
acceleration of gravity	شتاب گرانی
acceleration of gravity	شتاب گرانش
acceleration of gravity	شتاب ثقل
acceleration lane	خط شتاب
acceleration lane	خط سرعت گیری
acceleration coefficient	ضریب شتاب
acceleration error	اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
acceleration due to gravity	شتاب ثقل
post deflection acceleration	شتاب ثانوی
compass acceleration error	اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
acceleration of free fall	شتاب گرانی
acceleration of free fall	شتاب ثقل
compass acceleration error	خطای شتاب جهت یاب
normal	طبیعی
normal	بهنجار
normal	به هنجار
normal	هنجار معمول
normal	معمولی
normal	عادی
normal	عادی معمولی
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	میانه متوسط
normal	متعارف بهنجار
normal	قائم
normal	نرمال
normal	عمود
normal	قایم
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
normal maintenance	محافظت عادی
normal profit	سود متعارف
normal profit	سود عادی
normal range	محدوده عادی
normal salt	نمک خنثی
normal school	دانش سرا
normal price	قیمت عادی
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
normal price	قیمت متعارف
normal plane	صفحه قائم
normal plane	توزیع نرمال
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal school	دارالمعلمین
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal voltage	ولتاژ عادی
normal vector	بردار قائم
normal vector	بردار عمود
normal termination	پایان عادی
normal stress	تنش نرمال
normal stress	تنش شاغولی
normal state	حالت نرمال
normal solution	محلول نرمال
normal interval	فرمان از جلو نظام
normal form	صورت هنجار
normal axis	محور عمودی
normal force	تلاش عمودی
normal fault	گسل طبیعی
normal exit	درروی عادی
normal charge	خرج معمولی توپ
normal band	نوار متعارفی
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
normal curve	منحنی بهنجار
normal curve	منحنی نرمال
normal force	نیروی عمودی
normal form	صورت عادی
normal interval	از جلونظام
normal interval	فاصله معمولی صف
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal good	کالای عادی
normal good	کالای معمولی
angle ti the normal	زاویه نرمال
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal axis	محور قائم
normal function	تابع بهنجار
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal water level	تراز بهنجار اب
normal energy level	تراز متعارفی
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
normal shock wave	موج ضربهای عمود
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
normal error curve	منحنی خطای نرمال
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
machine wash in warm water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
machine wash in hot water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبنرم وگرم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com