Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
normal energy level	تراز متعارفی
Other Matches
normal water level	تراز بهنجار اب
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
energy level	سطح انرژی
energy level	تراز انرژی
energy level	تراز انژی
zeeman energy level	سطح انرژی زیمن
principle energy level	تراز انرژی اصلی
energy level diagram	نمودار انرژی- تراز
fermi characteristic energy level	تراز فرمی
normal	قائم
normal	نرمال
normal	قایم
normal	متعارف بهنجار
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	بهنجار
normal	عمود
normal	عادی
normal	معمولی
normal	هنجار معمول
normal	طبیعی
normal	عادی معمولی
normal	میانه متوسط
normal	به هنجار
normal school	دارالمعلمین
normal form	صورت هنجار
normal price	قیمت عادی
normal school	دانش سرا
normal salt	نمک خنثی
normal good	کالای عادی
normal range	محدوده عادی
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
normal solution	محلول نرمال
normal state	حالت نرمال
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal stress	تنش شاغولی
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal stress	تنش نرمال
normal form	صورت عادی
normal acceleration	شتاب قائم
normal plane	توزیع نرمال
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal maintenance	محافظت عادی
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal interval	فرمان از جلو نظام
normal interval	از جلونظام
normal plane	صفحه قائم
angle ti the normal	زاویه نرمال
normal interval	فاصله معمولی صف
normal price	قیمت متعارف
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal good	کالای معمولی
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
normal profit	سود متعارف
normal profit	سود عادی
normal function	تابع بهنجار
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
normal distribution	توزیع نرمال
normal curve	منحنی بهنجار
normal curve	منحنی نرمال
normal charge	خرج معمولی توپ
normal band	نوار متعارفی
normal axis	محور عمودی
normal axis	محور قائم
normal termination	پایان عادی
normal vector	بردار عمود
normal vector	بردار قائم
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
normal force	نیروی عمودی
normal voltage	ولتاژ عادی
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal exit	درروی عادی
normal fault	گسل طبیعی
normal force	تلاش عمودی
normal acceleration	شتاب عمودی
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal error curve	منحنی خطای نرمال
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
normal shock wave	موج ضربهای عمود
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
machine wash in warm water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
machine wash in hot water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبنرم وگرم
energy	توانایی
energy	انرژی
energy	کارمایه
energy	قوه فعلیه
energy	نیرو
energy	زور
energy	قدرت
energy	توانایی کار
energy	قوه بنیه
energy	ورج
energy production	تولید انرژی
energy principle	اصل انرژی
energy preservation	ذخیره انرژی
energy preservation	نگهداری انرژی
energy plant	کارخانه تولید نیرو
energy plant	نیروگاه
energy pattern	الگوی انرژی
energy pattern	نقشه انرژی
energy operates changes	نیرو مایه دگرگونی است
low energy	انرژی کم
low energy	انرژی پایین
energy stage	لایه انرژی
energy spectrum	طیف انرژی
energy shell	پوسته انرژی
energy shell	لایه انرژی
energy regeneration	بازیابی انرژی
energy radiation	تابش انرژی
energy quantum	کوانتوم انرژی
energy spectrum	بیناب انرژی
energy production	تولید نیرو
mass energy	جرم - انرژی
energy of vibration	انرژی ارتعاش
energy of vibration	انرژی ارتعاشی
energy gain	بازده انرژی
energy flow	شارش انرژی
energy flow	سیلان انرژی
energy flow	جریان انرژی
energy expenditure	هزینه انرژی
interchange of energy	تبادل انرژی
energy exchange	تبادل انرژی
energy gap	فاصله سطوح انرژی
energy gradient	شیب خط انرژی
energy intake	ورود انرژی
energy of activation	انرژی فعالسازی
energy loss	گمگشت انرژی
energy loss	تلف انرژی
energy line	خط انرژی
magnetic energy	انرژی مغناطیسی
madelung energy	انرژی مادلونگ
luminous energy	نیروی قابل تبدیل بنور
luminous energy	نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود
energy intake	مدخل انرژی
energy equation	معادله انرژی
hydration energy	انرژی ابپوشی
fusion energy	انرژی همجوشی هستهای
fusion energy	انرژی گداخت
fusion energy	انرژی ذوب
fusion energy	انرژی فوزیون
intrinsic energy	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
free energy	انرژی ازاد
ionization energy	انرژی یونش
ionization energy	انرژی یونیزاسیون
internal energy	انرژی درونی
high energy	پر انرژی
heat energy	انرژی حرارتی
heat energy	انرژی گرمایی
gravitational energy	انرژی گرانشی
interchange energy	تبدیل کردن انرژی
internal energy	انرژی داخلی
it is a strain on one's energy	خیلی زور میبرد
it is a strain on one's energy	خیلی زورمصرف میکند
kiloton energy	کیلوتن انرژی
maximum energy	انرژی بیشینه
light energy	انرژی نور
light energy	کارمایه ی نور
loss of energy	افت انرژی
energy transmission	انتقال انرژی
energy transfer	انتقال انرژی
energy theorem	تئوری انرژی
energy supply	منبع انرژی
energy storage	انباره ی انرژی
maximum energy	انرژی حداکثر
exchange energy	انرژی تبادل
lattice energy	انرژی شبکه
field energy	انرژی میدان
muzzle energy	نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
fermi energy	انرژی فرمی
muzzle energy	انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
explosive energy	قدرت انفجار
mutual energy	انرژی متقابل
mechanical energy	انرژی مکانیکی
excitation energy	انرژی تحریک
Energy Star	استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
energy eigenstate	ویژه حالت انرژی
strain energy	انرژی کشیدگی
thermal energy	انرژی گرمایی
activation energy	انرژی فعال سازی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com