Dictiornary-Farsi | normal rate of return | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
normal rate of return	نرخ بازده متعارف


Other Matches

rate of return	نرخ بازده
rate of return	نرخ بازدهی
rate of return over cost	نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
net rate of return	نرخ بازده خالص
gross rate of return	نرخ بازده ناخالص
internal rate of return	نرخ بازده داخلی
hurdle rate of return	کمترین نرخ بازده
hurdle rate of return	نرخ بازده لازم
private rate of return	نرخ بازده خصوصی
social rate of return	نرخ بازده اجتماعی
normal	عادی
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	معمولی
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	هنجار معمول
normal	عمود
normal	قائم
normal	نرمال
normal	قایم
normal	عادی معمولی
normal	متعارف بهنجار
normal	میانه متوسط
normal	به هنجار
normal	بهنجار
normal	طبیعی
normal range	محدوده عادی
normal profit	سود عادی
normal profit	سود متعارف
normal price	قیمت عادی
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
normal price	قیمت متعارف
normal plane	صفحه قائم
normal plane	توزیع نرمال
normal acceleration	شتاب عمودی
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal salt	نمک خنثی
normal school	دانش سرا
angle ti the normal	زاویه نرمال
normal voltage	ولتاژ عادی
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
normal vector	بردار قائم
normal termination	پایان عادی
normal stress	تنش شاغولی
normal state	حالت نرمال
normal solution	محلول نرمال
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
normal school	دارالمعلمین
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal maintenance	محافظت عادی
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal force	نیروی عمودی
normal force	تلاش عمودی
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal axis	محور عمودی
normal fault	گسل طبیعی
normal exit	درروی عادی
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal band	نوار متعارفی
normal charge	خرج معمولی توپ
normal vector	بردار عمود
normal curve	منحنی نرمال
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
normal form	صورت عادی
normal form	صورت هنجار
normal acceleration	شتاب قائم
normal interval	فرمان از جلو نظام
normal interval	از جلونظام
normal interval	فاصله معمولی صف
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal good	کالای عادی
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
normal good	کالای معمولی
normal axis	محور قائم
normal curve	منحنی بهنجار
normal function	تابع بهنجار
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal stress	تنش نرمال
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
normal shock wave	موج ضربهای عمود
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
normal water level	تراز بهنجار اب
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
normal energy level	تراز متعارفی
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
normal error curve	منحنی خطای نرمال
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
non return to zero	بدون بازگشت به صفر
non return to zero	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
in return for	عوض
in return for	بجای
return	رجعت
in return for	درعوض
return	کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return	اعاده بازگشت
in return	درعوض [کاری]
in return	به جای [کاری]
in return	در تلافی [کاری]
return	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return	عودت دادن
return	گزارش نهایی هیات تحقیق
return	مراجعت
return	دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return	نشانههای انتهای خط
to return a v to any one	کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
return	آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return	پس فرستادن عودت
return	کلید Return
return	عملکرد کارکرد
return [on something]	نرخ بازدهی
return	درامد
return	بازده
return	اعاده
return	بازگشت
return	برگشت
return	برگشتن
return	مراجعت کردن
return to zero	بازگشت به صفر
return	عایدی
return [on something]	فایده
return	عودت
return	مراجعت برگرداندن
return	مراجعت کردن عکس العمل
return	گزارش رسمی
return [on something]	نرخ بازده
return [on something]	درآمد
return	گزارش دادن
return [on something]	سود
return [on something]	محصول
return to zero	با بازگشت به صفر
machine wash in hot water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبنرم وگرم
machine wash in warm water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
till his return	تا موقع برگشتن او
non return valve	شیر یکطرفه
diminishing return	بازده نزولی
enter/return	کلید Return یا Enter
i will return his kindness	مهربانی او را تلافی خواهم کرد
soft return	فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
ground return	انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
ground return	برگشت زمینی
ground return	بازتاب زمینی
grid return	سیم برگشت شبکه
return tickets	بلیط دوسره
grid return	سیم برگشت
fair return	بازده منصفانه
non return valve	شیر یک سویه
constant return	بازده ثابت
terrain return	انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
to bring a return	درامد دادن
to return a greeting	جواب سلام دادن
track return	مدار برگشت
terrain return	اکوی زمینی
return air	بازگشتهوا
return spring	فنرارتجاعی
day return	بلیط رفتو برگشت
return match	بازیبرگشت
return ticket	بلیط رفت و برگشت
fair return	بازده عادلانه
decreasing return	بازده نزولی
return flight	پرواز برگشت
carriage return	تعویض سطر Return/Enter
return to zero signal	علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
return conductor	سیم برگشت
return code	رمزبازگشت
return circuit	مدار برگشتی
return cargo	محموله برگشت
return address	نشانی بازگشت
return account	صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
return account	حساب بازگشت
sale or return	فروش یا عودت
return a negative	پاسخ منفی دادن
return perion	دوره تناوب
return perion	زمان برگشت
ration return	اسنادجیره
ration return	اسناد هزینه جیره
return ticket	بلیط دوسره
return current	جریان برگشت
return flow	جریان برگشت
return interval	دوره بازگشت
return to scale	بازده نسبت به مقیاس
return to base	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
return pistol	طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید

normal rate of return

نرخ بازده متعارف