Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
normal state	حالت نرمال
Other Matches
national [state, federal state] <adj.>	حکومتی
national [state, federal state] <adj.>	دولتی
normal	متعارف بهنجار
normal	محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal	هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal	روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal	معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal	بهنجار
normal	نرمال
normal	عمود
normal	قایم
normal	عادی معمولی
normal	به هنجار
normal	میانه متوسط
normal	قائم
normal	طبیعی
normal	عادی
normal	معمولی
normal	هنجار معمول
normal interval	از جلونظام
normal interval	فاصله معمولی صف
normal interval	فرمان از جلو نظام
normal hydrocarbon	هیدروکربن نرمال
normal good	کالای عادی
normal good	کالای معمولی
normal function	تابع بهنجار
normal form	صورت هنجار
normal profit	سود عادی
normal maintenance	نگاهداری بهنجار
normal axis	محور قائم
normal charge	خرج معمولی توپ
normal band	نوار متعارفی
angle ti the normal	زاویه نرمال
normal axis	محور عمودی
normal acceleration	شتاب قائم
normal acceleration	شتاب عمودی
normal profit	سود متعارف
normal curve	منحنی نرمال
normal curve	منحنی بهنجار
normal form	صورت عادی
normal force	نیروی عمودی
normal force	تلاش عمودی
normal fault	گسل طبیعی
normal exit	درروی عادی
normal distribution	توزیع بهنجار
normal distribution	توزیع نرمال
it is of a normal size	دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal maintenance	محافظت عادی
normal salt	نمک خنثی
normal school	دانش سرا
normal school	دارالمعلمین
normal slump	درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
normal solution	محلول نرمال
normal stress	تنش شاغولی
normal stress	تنش نرمال
normal voltage	ولتاژ عادی
normal vector	بردار قائم
normal termination	پایان عادی
normal vector	بردار عمود
normal range	محدوده عادی
normal plane	صفحه قائم
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal plane	توزیع نرمال
normal distribution	توزیع گوسی [ریاضی]
normal distribution	توزیع نرمال [ریاضی]
normal price	قیمت متعارف
normal price	قیمت عادی قیمت معمولی
Can't you just say hello like a normal person?	نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal price	قیمت عادی
Now I'm back to normal.	حالا به حالت عادی برگشتم.
normal energy level	تراز متعارفی
normal distribution curve	منحنی توزیع نرمال
normal error curve	منحنی خطای نرمال
normal distribution curve	منحنی توزیع بهنجار
normal bivariate distribution	توزیع دو متغیری نرمال
I'd like a shampoo for normal hair.	من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal boiling point	نقطه جوش متعارفی
normal zeeman splitting	شکافتگی بهنجار زیمان
normal zeeman effect	اثر بهنجار زیمان
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
normal temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
normal water level	تراز بهنجار اب
normal freezing point	نقطه انجماد متعارفی
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
normal pool level	تراز بهنجار مخزن
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
normal shock wave	موج ضربهای عمود
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
yield point at normal temperature	نقطه تسلیم در دمای بالا
machine wash in warm water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
machine wash in hot water at a normal setting	شستشوباماشیندرآبنرم وگرم
the state	effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to be in a state of a	بیم داشتن
to be in a state of a	هراسان بودن
to be in a state of f.	پیوسته درتغییربودن
to keep state	شان یا مقام خودراحفظ کردن
to keep state	خود را گرفتن
two state	دو حالتی
what state	در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
corresponding state	حالت متنافر
state	دولتی
state	وضعیت
state-	توضیح دادن
state-	حال
state-	جزء به جزء شرح دادن
state-	افهار داشتن افهارکردن
state-	تعیین کردن حال
state-	چگونگی
state-	کیفیت
state-	دولت استان
state	مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state	سیاسی رسمی وضع
state	مقام ورتبه
state	ابهت
state	افهار کردن وتصریح کردن
state	تعیین کردن وقرار دادن
state	حال
state	کشور
state	وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-	ملت
state-	جمهوری کشور
state-	سیاسی رسمی وضع
state-	مقام ورتبه
state-	ابهت
state-	افهار کردن وتصریح کردن
state-	تعیین کردن وقرار دادن
state-	وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-	مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-	وضعیت چیزی
state-	دولتی
state-	ایالت کشوری
state-	ایالت
state-	کشوری
state-	دولتی حالت
state-	دولت
state-	حالت
state-	کشور
state-	وضعیت
state	ایالت کشوری
state	کیفیت
state	جزء به جزء شرح دادن
state	افهار داشتن افهارکردن
state	تعیین کردن حال
state	کشوری
state	چگونگی
state	جمهوری کشور
state	ملت
state	ایالت
state	توضیح دادن
state	حالت
state	دولت
state	دولتی حالت
state	وضعیت چیزی
state	دولت استان
state chicken	در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
stable state	حالت پایا
spin state	حالت اسپین
state of in her itance	ملک یا دارایی قابل توارث
state of grace	توفیق
state of grace	تائید
state of equilibrium	حالت تعادل
solid state	حالت جامد
steady state	حالت ثابت
state of purity	طهارت
solid state	نیمه هادی
state enterprise	مالکیت دولتی
state enterprise	بنگاه دولتی
state of being cheated	غبن
state flower	گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state of alert	وضعیت اماده باش یکان
state of alert	وضعیت هوشیاری
state of alert	وضعیت امادگی
state government	دولت مرکزی
state guard	نیروی نظامی ایالتی
state midicine	سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state guard	ارتش ایالتی
state hood	ایالتی
state midicine	سیستم پزشکی ملی
state lamb	در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state of being cheated	مغبونیت
state equation	معادله حالتی
state affairs	امور مملکتی
state aid	کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
sol state	حالت سولی
state attorney	نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state bank	بانک استان
state bank	بانک دولتی
state college	دانشکده دولتی
state function	تابع حالت
state craft	سیاستمداری
state criminals	مقصرین سیاسی
state criminals	مجرمین سیاسی
state diagram	نمودار حالات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com