Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 118 (9 milliseconds)
English	Persian
nuclear transformation	تبدیل هستهای
Other Matches
transformation	دگرسازی
transformation	ترادیسی
transformation	عمل تغییر
transformation	بازنمایی [ریاضی]
transformation	ترانگاشت [ریاضی]
transformation	نمایش مطابقه [ریاضی]
transformation	نگاشت [ریاضی]
transformation	استحاله
transformation	تغییر شکل
transformation	تبدیل صورت
transformation	دگرگونی
transformation	وراریخت ترادیسی
transformation	تبدیل
transformation	انتقال
transformation	گشتار
heat of transformation	گرمای تبدیل
current transformation	تبدیل جریان
transformation ratio	نسبت تبدیل
transformation of energy	تبدیل انرژی
heat of transformation	گرمای تحول
image transformation	تبدیل تصویر
impedance transformation	تبدیل امپدانس
transformation of heat	تبادل حرارت
laplace transformation	تبدیل لاپلاس
malevolent transformation	گشتار جمع گریزی
transformation of coordinates	تبدیل مختصات
transformation curve	منحنی تبدیل
linear transformation	نگاشت خطی [ریاضی]
perceptual transformation	گشتار ادراکی
signal transformation	ترادیسی علائم
similarity transformation	تبدیل مشابهتی
frequency transformation	تبدیل فرکانس
structural transformation	تغییر شکل ساختمانی
symmetry transformation	تبدیل تقارنی
transformation function	تابع تبدیل
transformation rule	قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
marginal rate of transformation	نرخ نهائی تبدیل
transformation of mechanical work into electricity	انتقالکارمکانیکیبهالکتریسیته
non-nuclear	ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
non-nuclear	نااتمی
nuclear	هستهای
nuclear	مغزی
nuclear	اتمی
nuclear	مربوط به اتمی
non-nuclear	غیراتمی
nuclear reaction	واکنش هستهای
nuclear reaction	فرایند هستهای
nuclear radius	شعاع هسته
nuclear radiation	تشعشع هستهای
nuclear power	انرژی هستهای
nuclear power	نیروی هستهای
nuclear pile	پیل هستهای
nuclear parity	همطرازی اتمی
nuclear parity	قدرت اتمی یکسان
nuclear particle	هستک
nuclear size	اندازه هسته
nuclear stalemate	گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear winter	زمستان اتمی
nuclear membrane	عضوهستهای
nuclear whorl	پیچهستهای
nuclear warfare	میدان جنگ اتمی
nuclear warfare	جنگ اتمی
nuclear-free	مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear submarine	زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear structure	ساختار هستهای
nuclear strike	تک هستهای
nuclear strike	تک اتمی
nuclear number	عدد هستهای
nuclear reactor	پیل اتمی
nuclear chemistry	شیمی هستهای
nuclear configuration	ترکیب هستهای
nuclear corrosion	فرسایش هستهای
nuclear detector	اشکارساز هستهای
nuclear dud	بمب عمل نکرده اتمی
nuclear electricity	الکتریسیته هستهای
nuclear electron	الکترون هسته
nuclear energy	انرژی هستهای
nuclear charge	بار هسته
nuclear cell	پیل اتمی
nuclear reactor	راکتور هستهای
nuclear reactor	واکنشگاه هستهای
nuclear reactors	پیل اتمی
nuclear reactors	راکتور هستهای
nuclear reactors	واکنشگاه هستهای
nuclear families	خانواده هستهای
nuclear family	خانواده هستهای
nuclear engineering	تکنولوژی هستهای
nuclear fusion	همجوشی هستهای
nuclear magneton	مگنتون هسته
nuclear number	عدد جرمی
nuclear forces	نیروهای هستهای
nuclear fusion	گداخت هستهای
nuclear fusion	گداز هستهای
nuclear fusion	ذوب هستهای
nuclear technology	تکنولوژی هستهای
nuclear equipoise	گلوله اتمی ممنوعه
nuclear equipoise	گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear fission	انشقاق هستهای
nuclear fission	شکافت هستهای
nuclear power station	نیروگاه هسته ای
nuclear magnetic resonance	تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
nuclear fusion energy	انرژی ذوب هستهای
nuclear power plant	نیروگاه هسته ای
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
nuclear power plant	تاسیسات انرژی هستهای
nuclear powered submarine	submarine nuclear
nuclear biological chemical	شیمیایی میکربی هستهای
nuclear binding energy	انرژی اتصال هستهای
magnetic nuclear resonance	تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
effective nuclear charge	بار موثر هسته
civil nuclear powers	کشوردارای قدرت اتمی
nuclear boiler room	اتاقکمولدبخارهستهای
civil nuclear powers	کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
attack nuclear carrier	ناو هواپیمابر افندی هستهای
nuclear power station	نیروگاه هستهای
production of electricity from nuclear energy	تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
a declared [pronounced] opponent of nuclear power	مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com